اطلاعیه

Collapse
No announcement yet.

کاآفرینی؟

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • Show
Clear All
new posts

    کاآفرینی؟

    سلام دوستان

    در صنعت برق می توان کار آفرینی ؟

    #2
    پاسخ : کاآفرینی؟

    نوشته اصلی توسط alirf
    سلام دوستان

    در صنعت برق می توان کار آفرینی ؟
    بنظر من توی تمام صنایع می توان کارآفرینی !!
    اگه روحیه ی این کار رو داری ، فقط کافی کمی تلاش داشته باشی .
    می تونی از دیگران هم بصورت مستقیم یا غیر مستقیم کمک بگیری ( فکری و مالی ) .
    امروز زندگی را آغاز کن !
    امروز مخاطره کن !
    امروز کاری کن !
    نگذار که به آرامی بمیری !
    پابلو نرودا

    دیدگاه


      #3
      پاسخ : کاآفرینی؟

      سلام
      مدت زیادی هست که دارم تلاش می کنم یه کار مستقل برای خودم دست و پا کنم ولی امان از این سنگ ها و خورده سنگ ها که هر چی از سر راه بر می داریشون انگار که تمومی نداره. در مورد بحث کار آفرینی ایده که هست. همه می دونم خوش فکرند و بسیار اهل تلاش. ولی یه موضوعی که بهش بر خوردم اینه که بازار خیلی خشن تر و بی رحمتر از اون چیزیه که فکرش رو می کردم. اگر کار تولیدی دارید اینو بگم که از شخص هیچی نمی خرند! یعنی باید یه شرکتی ثبت کنید و کلی تلاش کنید که اعتماد طرف مقابل رو جلب کنید. یا این که از یکی کمک بگیرید تا محصول شما رو با اسم خودش وارد بازار کنه. معمولا تعرفه ها متفاوته ولی حدوده هشت الی ده درصد روی هر محصول می گیرند که چیزی حدوده شش تا هفت درصد بازار یاب میگیره و سه تا چهار درصد هم کسی که از اسمش استفاده شده بر می داره. البته باید یادمان باشد که ما هیچ وقت پول بازار یاب نمی دهیم. این نکته ای بود که خودمم نمی دونستم.
      راستی پیشنهاد می کنم کسانی که فعالیت تجاری رو راه انداختن از تجربه های ارزشمندشون بگن. :icon_razz:

      پیروز و سربلند باشید.
      آدمی از عالم خاکی نمی آید بدست

      عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
      پردازش تصویر با FPGA از صفر تا انتها
      http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=74299.0

      دیدگاه


        #4
        پاسخ : کاآفرینی؟

        سلام
        اینکه بازار و صنعت نسبت به شخص خشن باشه یکچیز طبیعی است . شما ترجیح می دهید دستگاهی که می خواهید رو از یک دست فروش ( البته توهین نشه منظورم فردی که یک جا و مکان ثابتی نداره ) یا از یک مغازه دار یا یک واحد صنفی .
        نام شرکت و ذیگر موضوعات هم خودش باعث اعتبار و هم باعث کشیدن مشتری به طرف خودشه . تازه به حر حال هر دستگاهی مخصوصا الکترونیکی نیاز به گارانتی و خدمات پس از فروش داره که این هم نوعی درامد زایی است و از اصول مشتری مداری .

        باز هم عرض می کنم که قصد توهین نداشتم و فقط می خواستم از افرادی که با سختی یک محصولی را تولید می کنند و با ضوابتی قانون وارد بازار می کنند حمایت کنم .
        موفق باشید .

        دیدگاه


          #5
          پاسخ : کاآفرینی؟

          باز هم عرض می کنم که اگر به کسی کمترین توهین شده خیلی خیلی معذرت می خواهم .
          اما در مورد اینکه برای یک کسب و کار موفق باید چه کار کرد باید بگم که :
          1 :حداقل 2 تا 3 سال در یک شرکت معتبر و کار بلد در زمینه رشته تحصیلی و یا شغلی که در اینده می خواهید بر پا کنید کار کنید . -> دلیل
          اول: این است که با چم و خم روزگار و بازار و روند اجرای یک پروژه و از همه به نظر من مهمتر بدست اوردن دید فنی و صنعتی که بسیار با ان چیزی که در دانشگاه و افرادی که در خانه کار می کنند فرق می کند .
          دوم : در یک شرکت معتبر بودن باعث می شود تا هم با تکنولوژی روز و هم با در خواستهای روز دنیا و ایران شنا بشی و تجربیت شگفت انگیزی که تو هیچ کتاب و مجله نیست و فقط بسته به وسعت و دقت دید خودت است بدست اوری .
          سوم : با کار کردن در یک شرکت ضمن به دست اوردن تجربیات بالا هم باعث بدست اوردن سرمایه مالی و هم باعث می شود که شما بتوانید باارتباط با صنعت در اینده که می خواهید کاری را شروع کنید در بازار تعدادی مشتری و همکار دارید که به شما کمک زیادی می کند .

          2: در این چند سال سعی کنید که حتما بیش از کار خواسته شده از شما مطالب جمع کنید . و با بدترین شرایط خودتان را وفق بدهید و خلاقیت در کار را فراموش نکنید و اصلا به دنبال سود مالی نباشید . - >

          دلیل اول اینکه شما با داشتن مطالب بالا هم به روش بدست اوردن و جمع اوری اطلاعات خوب مسلط می شوید و هم با تکنیک ها و موارد مشابه در دنیا و همچنین در یک پروژه خواص هر مشکلی پیش اید بدون مشکلی و با خیال راحت به دستگاه و تعمیر ان مسلط هستید .
          دوم : شما اگر تحت بدترین شرایط و با کمترین وسایل اگر کارتان را انجام دهید دیگر در موقع مواجه شدن با مشکلی دست پاچه نمی شید . و این رمز موفقیت شما نسبت به دیگران خواهد بود . ارامش = خواستگاه حقیقی هر انسانی
          سوم : اگر شما به دنبال سود بالایی باشید زمان را برای بدست اوردن این تجارب از دست می دهید . و یا در انجام کارها شول می شوید و این لختی اصلا به شما اجازه تغییر در سبک کار را نمی دهد . البته برای گرفتن حق خود تلاش کنید .

          3 : شما وقتی که با اطلاعات کم و دانشجویی وارد یک مکان حرفه ای می شود به شما ممکن است و عقلانی نیست که کار مهمی نمی دهند و حتی ممکن است که با کار شما هم سو نباشد ( کار کردن آر نیست ) البته در نگاه اول . شما سعی کنید حتی همان را با تمام وجود انجام دهید و برای ساده تر انجام دادن ان راه هایی را پیدا کنید . در این فاصله نیز تجارب و اطلاعات خودتان را افزایش دهید به خوب به کار هایی انجام گرفته در ان شرکت توجه کنید .
          4 : در مدت زمانی که در یک محل مشغول کار هستید به نحوه عملکرد و دیدگاه مدیریت و همچنین کارمندان در مورد مدیریت خوب توجه کنید و انها را خوب تجزیه و تحلیل کنید

          5 : حال شما با کسب کلی تجربه و سرمایه علمی و مالی میتوانید با توکل بر خداوند یک کسب و کار کاملا موفق را اغاز کنید .

          خوب دوستان عزیز من هم مواد لازم رو گفتم و هم دلیل و هم نحوه بدست اوردن کار مورد نظر .

          دیگه خیلی خسته شدم 30 دقیقه است که دارم هم فکر می کنم و هم تایپ .

          بسیار موفق باشید و من رو هم دعا کنید . :job:

          دیدگاه


            #6
            پاسخ : کاآفرینی؟

            سلام
            بنظر من برای یه کارآفرین خوب شدن یه مراحلی رو باید طی کرد : :arrow:
            1) هدف گذاری : اولین کاری که انجام داده میشه باید پیدا کردن هدف باشه . چه می خوایم و چه نمی خواهیم . آنچه که می خواهیم و نمی خواهیم چقدر آسانی و چقدر سختی دارد (سختی و آسانی تقریبی است). مهمتر اینکه باید یه زمانی برای اجرای و رسیدن به اون برنامه ها داشته باشیم .
            2) خود ارزیابی : باید به یه سری سوالات از قبیل اینکه کجا هستیم و یا چه چیزی داریم یا نداریم که باید داشته باشیم و یه سوال مهم اینکه چه فاصله ای با هدف داریم ، پاسخ داد .
            3) مقایسه و تحلیل : درباره کارهایی که انجام می دهیم یا نمی دهیم تصمیم بگیریم . این بخش سه قسمت دارد :
            اول) دست از انجام بعضی کار ها باید برداشت . (بعضی کارها مانع رسیدن به هدف هستند که باید از آنها اجتناب کرد.)
            دوم) بعضی کارها را باید ادامه داد . (به بعضی چیز ها نیاز داریم ولی اون رو درحد کمی می دانیم .)
            سوم) بعضی کار ها را باید شروع کرد . (به بعضی چیز ها هم نیاز داریم و تابه حال بطرفشان نرفته ایم . باید به سمت شان رفت و آنها را آموخت .)
            4) یادگیری : اون چیزایی که نیاز داریم رو باید یاد بگیرم . اینکار معمولا به دو روش انجام میشه :
            اول) سایه به سایه اون کسایی که نقطه ضعف من نقطه قوت اوناست حرکت کنم . (آموختن از یه استاد کار یا کتاب خوندن و یا ... درباره اون نقاط ضعف .)
            دوم) از اشتباهات گذشته باید عبرت گرفت و اونا رو مرور کرد تا نقاط ضعف رو شناسایی کرد و یادگرفت عکس العمل بعضی اشتباهات چیه .

            حالا بعد از این همه کار تازه باید بری دنبال نقشه کار که اگه خدا خواست اونو دفعه بعد توضیح می دم . :arrow:
            امروز زندگی را آغاز کن !
            امروز مخاطره کن !
            امروز کاری کن !
            نگذار که به آرامی بمیری !
            پابلو نرودا

            دیدگاه


              #7
              پاسخ : کاآفرینی؟

              سلام
              خیلی عالیه. به نظرم اگه ادامه بدیم می تونه تبدیل بشه به یه تاپیک مهم. اما برای جهت دهی بهتر به موضوع یه پیشنهاد دارم. بیایین کاربردی حرف بزنیم. نظرتون چیه؟
              مثلا تا این جا مطالبی که بیان شد به نظرم همه منطقی بودند و بسیار مفید. ولی چطوری می شه از آن ها در ورای کتاب ها و نظریه ها و درس و تئوری و دانشگاه استفاده کرد؟
              این که چند سالی مشغول کسب تجربه در یک شرکتی بشیم یک پیشنهاد عملی خوب برای نظرهایی که تا این جا بررسی کردیم هست.
              درسته که آدم باید اول تئوری رو خوب یاد بگیره بعد بره سراغ عمل ولی من بعد از شانزده سال خواندن مباحث تئوری دیگه رمغی برای ادامه ندارم. من دو دهه و خورده ای عمر دارم. مغزم شده منبعی از تئوری ها و نظریه های مختلف ولی مقدار تجربه عملی هر چه که هست در مقابل آن ها بسیار ناچیزه.

              برای شروع چند تا مطلب رو که به ذهنم می رسه براتون می گم.
              یکی این که اگر محصولی را روانه بازار کردید به چاپ بیش از حد بروشور نپردازید. چون می دانید که

              1-مقدار زیادی از آن ها زیر دست و پا می مونه و هیچ وقت خوانده نمی شود
              2-بخش های مهم و منحصر به فرد محصولتون برای رقیب زودتر مشخص می شه
              3-بخشی از پول مفیدی که برای تبلیغ استفاده کرده اید از بین می ره

              راه حل
              1-به کسانی که احتمال می دهید روزی مشتری شما بشوند اطلاعات بدهید نه به همه
              2- از چشم رقیب تا حدودی پنهان بمانید تا با قدرتی که دارند و کپی که از کار شما برمی دارند باعث شکست شما نشوند زیرا می دانیم که هنوز در ابتدای راه قرار داریم و داریم سعی می کنیم شکست خود را به تاخیر بیاندازیم تا به اندازه کافی قدرتمند شویم
              3-از خود محصول هم می توانید برای تبلیغ استفاده کنید. اگر فکر می کنید نمی دونید چطوری بگید تا براتون توضیح بدم
              4- کتاب هاروارد، چه چیزهایی را یاد نمی دهد نوشته مک کورمک را بخوانید

              این یکی از مسائل کاربردی بود که خدمتتون عرض کردم. مسائل کاربردی اغلب ملموسند و می شه به راحتی آن ها را تصور کرد و یا در جامعه و یا بازار کار دید. به عنوان مثال یه بنده خدایی رو دیدم که برای امتحان دانشگاه کتاب مدیریت مالی یک نویسنده آمریکایی رو می خوند. پرسیدم این به درد من می خوره اگر که بخواهم یک روزی کار و کاسبی راه بیاندازم؟ گفت نه. این فرد آمریکاییه. نظریاتش در ایران جواب گو نیست.

              پیروز و سربلند باشید
              آدمی از عالم خاکی نمی آید بدست

              عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
              پردازش تصویر با FPGA از صفر تا انتها
              http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=74299.0

              دیدگاه


                #8
                پاسخ : کاآفرینی؟

                سلام اقا پویا
                من هم بانظر شما نسبت به ادامه این تاپیک بسیار موافقم .

                درسته که آدم باید اول تئوری رو خوب یاد بگیره بعد بره سراغ عمل ولی من بعد از شانزده سال خواندن مباحث تئوری دیگه رمغی برای ادامه ندارم. من دو دهه و خورده ای عمر دارم. مغزم شده منبعی از تئوری ها و نظریه های مختلف ولی مقدار تجربه عملی هر چه که هست در مقابل آن ها بسیار ناچیزه.
                من هم تقریبا مثل شما حدود 17 سال درس خواندم و از دو روز بعد از کنکور دیپلمم تا به حال هم کار می کنم و حدود 6 7 سالی میشه اما یک چیز رو خوب فهمیدم اینکه تمام اون چیزایی که تمام 11 سال اول خواندیم بر خلاف انتظارم بسیار کار برد دارند حتی [ جغرافیا و معارف } البته شاید به طور مستقیم نه . و مطمئن باشید که تمام مطالبی که شما و همه می خوانیم روزی به کار ما می اید ولی بستگی به درک و فکر کردن هر کس در مورد مسائل دارد .
                نکته دیگه اینکه شما در موقعی که عملا کار می کنید بسیار بیشتر به نکات تئوری نیاز دارید و فرق ان با قبل این است که شما با دید عملی به مسائل نگاه می کنید و این چیزی است که بارها برای من و غالب همکاران حرفه ام پیش امده و این را قبول دارند .

                1-مقدار زیادی از آن ها زیر دست و پا می مونه و هیچ وقت خوانده نمی شود
                2-بخش های مهم و منحصر به فرد محصولتون برای رقیب زودتر مشخص می شه
                3-بخشی از پول مفیدی که برای تبلیغ استفاده کرده اید از بین می ره

                راه حل
                1-به کسانی که احتمال می دهید روزی مشتری شما بشوند اطلاعات بدهید نه به همه
                2- از چشم رقیب تا حدودی پنهان بمانید تا با قدرتی که دارند و کپی که از کار شما برمی دارند باعث شکست شما نشوند زیرا می دانیم که هنوز در ابتدای راه قرار داریم و داریم سعی می کنیم شکست خود را به تاخیر بیاندازیم تا به اندازه کافی قدرتمند شویم
                3-از خود محصول هم می توانید برای تبلیغ استفاده کنید. اگر فکر می کنید نمی دونید چطوری بگید تا براتون توضیح بدم
                4- کتاب هاروارد، چه چیزهایی را یاد نمی دهد نوشته مک کورمک را بخوانید
                مسائلی که شما در بالا گفتید مربوط می شود به نحوه بازار یابی . در صورت یک کار افرین و یک شرکت خوب هیچ وقت بخش تحقیقات خود را مجبور به بازاریابی و مطالعه در مورد ان نمی کند . بلکه این کار را به یک کارشناس بازاریاب واگذار می کند تا هم محصولات را بفروشند و هم با شناخت بازار و پیدا کردن خواستگاه بازار از طرف بزاریاب اطلاعات مربوط را به بخش تحقیقات بدهد .
                چرا ما ایرانی ها دوست داریم که همه کار بکنیم و اجازه ندهیم که افراد خبره در یک کار ان کار و وظیفه را به بهترین وجه انجام دهند . :question: :angry:

                اقیانوسی با عمق 1mm بهتر است یا دریاچه ای با عمق زیاد . :mrgreen:

                دیدگاه


                  #9
                  پاسخ : کاآفرینی؟

                  نوشته اصلی توسط پویا
                  سلام
                  خیلی عالیه. به نظرم اگه ادامه بدیم می تونه تبدیل بشه به یه تاپیک مهم. اما برای جهت دهی بهتر به موضوع یه پیشنهاد دارم. بیایین کاربردی حرف بزنیم. نظرتون چیه؟
                  مثلا تا این جا مطالبی که بیان شد به نظرم همه منطقی بودند و بسیار مفید. ولی چطوری می شه از آن ها در ورای کتاب ها و نظریه ها و درس و تئوری و دانشگاه استفاده کرد؟
                  این که چند سالی مشغول کسب تجربه در یک شرکتی بشیم یک پیشنهاد عملی خوب برای نظرهایی که تا این جا بررسی کردیم هست.
                  درسته که آدم باید اول تئوری رو خوب یاد بگیره بعد بره سراغ عمل ولی من بعد از شانزده سال خواندن مباحث تئوری دیگه رمغی برای ادامه ندارم. من دو دهه و خورده ای عمر دارم. مغزم شده منبعی از تئوری ها و نظریه های مختلف ولی مقدار تجربه عملی هر چه که هست در مقابل آن ها بسیار ناچیزه.

                  پیروز و سربلند باشید
                  سلام
                  من فکر می کنم که اگه می خواهیم این تاپیک یه تاپیک مهم بشه بهتره مرحله به مرحله پیش بریم . از ابتدا یه کارآفرینی شروع کنیم و مسائل علمی و تجربی رو با هم بیان کنیم تا واقعا بتونیم به یه نتیجه مطلوب برسیم و اگه فردا خودمون یا کسانی که این تاپیک رو میخونن خواستیم کارآفرین بشیم هم اطلاعات علمی و هم اطلاعات تجربی رو بصورت منظم از آغاز کار بدونیم .
                  اینکه چیزایی که توی مدرسه و دانشگاه گفته میشه تا چه حدی بدرد ما میخوره اینطوری راحت تر مشخص میشه .
                  :arrow:
                  امروز زندگی را آغاز کن !
                  امروز مخاطره کن !
                  امروز کاری کن !
                  نگذار که به آرامی بمیری !
                  پابلو نرودا

                  دیدگاه


                    #10
                    پاسخ : کاآفرینی؟

                    با arnic موافقم و سعی می کنم که در این راه بنویسم .

                    دیدگاه

                    لطفا صبر کنید...
                    X