اطلاعیه

Collapse
No announcement yet.

درد و دلهای یک پژوهشگر و سوالات بی جواب

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • Show
Clear All
new posts

    درد و دلهای یک پژوهشگر و سوالات بی جواب

    سلام به همه دوستان و اساتید محترم
    آدمی که شدیدا کنجکاوه و عاشق آموختنه و در الکترونیک میخواد تسلط پیدا کنه و از این رهگذر این عطش رو فرو بنشونه و هر روز به بهانه ای اینچنین از خواب بیدار بشه ولی الان سردر گمه چه چاره کنه؟؟؟؟؟؟
    آیا برای شما هم پیش اومده که احساس بیهودگی کنید؟ وقتی اینجوری شده چیکار کردین؟ دوباره شروع کردین؟
    رشته عوض کردین؟

    مطمئنا این سوال خیلی از دوستان هم درد منه.در این راه مادیات مهم نیست چون به نظر من چنین آدمی به دنبال حقیقته و این بهترین معنویت و قشنگترین عبادته.
    جای همچین تاپیکی در همه انجمنها خالیه.
    سرتون رو درد نیارم-من شدیدا نیاز به راهنمایی شما دارم-لطفا کمکم کنید.
    یه دارنده مدرک کاردانی الکترونیک برای تبدیل شدن به یک طراح مدارات آنالوگ (گیرنده و فرستنده و ...)-مدارات دیجیتال (پیاده سازی پروتکلهای مختلف مخابراتی و شبکه های کامپیوتری و ...) بطور عمومی بایستی از کجا شروع کنه-چه کتابهایی رو به شکل سلسله مراتبی باید تهیه و مطالعه کنه.

    در ضمن اگه از دوستان کسی درد ودل هایی اینچنین داشت در این تاپیک بیاره تا از راه حل ها و تجارب دیگران استفاده کنه. با تشکر

    #2
    پاسخ : درد و دلهای یک پژوهشگر و سوالات بی جواب

    راه کارهای زیر می تواند برای شما تا حدی مفید باشد:

    1- لوازم اولیه یک آزمایشگاه کوچک و کم هزینه را تهیه کنید. این لوازم شامل منبع تغذیه، Function generator، مولتی متر، اسیلوسکوپ، کامپیوتر، برد بورد و قطعات لازم برای انجام آزمایش های مورد نظر است. در مرحله بعد شما با استفاده از این ابزارها می توانید ساعت ها و روزها آزمایش کنید و به مرور تجربه هایی را کسب کنید که تنها با عامل زمان و پشتکار شما قابل دستیابی هستند و به هیچ طریق دیگر به غیر از وقت گذاشتن به دست نمی آیند. در هر موضوعی که مد نظر شما باشد با وقت گذاشتن و پشتکار می توانید نقاط تاریک و مجهول آن را روشن کنید و به مرور از مرحله ندانستن و نا گاهی به مرزهای دانستن و روشنایی ، حرکت کنید. برای موفقیت و تبدیل شدن به یک طراح و متخصص، به انگیزه و تلاش بی نهایتی احتیاج دارید و اینگونه فرض کنید که تا آخرین لحظه عمر خود(که امیدوارم طولانی و پرثمر باشد)، باید مشغول مطالعه و کوشش و تحقیق باشید.

    2- زبان انگلیسی خود را در حدی که بتوانید متون تخصصی الکترونیک را بخوانید، تقویت کنید. کسانی که دائما به دنبال منابع فارسی برای یادگیری هستند، در اکثر موارد جزو بهترین ها نیستند و راه استفاده از اکثر منابع علمی موجود بر آنها بسته است.

    3- از وارد شدن در جوزدگی های موجود در رشته الکترونیک بپرهیزید و مراقب باشید که دهها عنوان مطلبی که بر سر زبان های دانشجویان و دیگران است، باعث گیج شدن و سردرگمی شما نشود. آیا راجع به AVR یا PIC یا ARM یا XMEGA یا FPGA یا PLC یا PROTEL یا PROTEUS یا PSPICE یا LABVIEW یا شبکه یا MATLAB یا دهها مورد دیگری که به عنوان یک صورت مسئله در سرراه شما قرار می گیرند، شنیده اید؟ کدامیک از این عناوین و موضوعات برای شما مفید است و کدامیک نیست؟ آیا احساس سردرگمی در مواجهه با عناوین متعدد برای شما به وجود نمی آید؟ چاره این سوال برای شما مراجعه به افراد متخصص و صاحب تجربه و کسانی است که به اصطلاح عامیانه در کار استخوان خرد کرده اند. بدون مشورت با این افراد و تنها به صرف یک جو و هیجان دانشجویی، وقت خود را برای مطالعه و یاد گرفتن سطحی هر مطلبی مصرف نکنید. پس اگر تنها یک سرفصل را درست یاد بگیرید و تنها در یک نرم افزار حرفه ای باشید، بسیار بهتر و مفیدتر از چندین موضوع است که به صورت سطحی و گذرا روی آن وقت گذاشته باشید.

    4- به این نکته توجه کنید که گذشت زمان و افزایش سن به مرور انگیزه را تغییر می دهد و موجب کاهش شدید توان و پشتکار افراد می گردد. پس اگر بتوانید در مدت طولانی به تلاش خود ادامه دهید و دچار افت انگیزه نشوید، به مرور قوی تر و توانمند تر می شوید و با حفظ روحیه خود در طولانی مدت شاید بتوانید به بهترین های زمان خود در رشته مورد نظر تبدیل شوید. اینکه امروز شما چقدر انگیزه دارید، چندان مهم نیست. مهم تر از آن این است که آیا 5 سال یا 10 سال دیگر هم به همین میزان دارای انگیزه و به تبع آن پشتکار هستید؟ اگر اینگونه باشد تصورمی کنم باید بسیار بیشتر به موفقیت خود امیدوار باشید تا شرایطی که مبتلا به شور و هیجانات لحظه ای باشید که بعد از چند سال فروکش می کند. برای اینکه خود را بیازمایید به این موضوع فکر کنید که اگر 100 میلیون تومان به شما بدهند، آیا حاضرید رشته الکترونیک را کنار بگذارید؟ پاسخ در برابر 1 میلیارد تومان یا بیشتر چطور خواهد بود؟ خلاصه اینکه اگر واقعا این رشته را دوست داشته باشید و زمان کافی را هم برای آن زمان بگذارید، قطعا می توانید به یک فرد حرفه ای و توانمند تبدیل شوید و اهداف خود را در این راه، محقق کنید.
    اوژن: به معنای افکننده و شکست دهنده است
    دانایی، توانایی است-Knowledge is POWER
    برای حرفه ای شدن در الکترونیک باید با آن زندگی کرد
    وضعمان بهتر می شود، اگر همه نسبت به جامعه و اطراف خود مسوول باشیم و نگوئیم به ما چه
    قوی شدن و خوب ماندن - خوبی کردن به دیگران یک لذت ماندگار است
    اگر قرار باشد نفت و منابع خام را بدهیم و چرخ بگیریم، بهتر است چرخ را از نو اختراع کنیم
    ساعت کار بدن اکثر انسان ها کمتر از 800000 ساعت است و بعد از آن از کار می افتد

    دیدگاه


      #3
      پاسخ : درد و دلهای یک پژوهشگر و سوالات بی جواب

      سلام جناب طراح
      از توجه شما بسیار بسیار ممنون
      من با avr - z80 - pic - 8051 - fpga -cpld -pld آشنا هستم و سی سالمه - می دونم که اگه بخوام میتونم با avr خیلی کارا بکنم اما دلیلی نمیبینم یعنی مداری که من میخوام و باهاش عشق میکنم اینا نیستن - مثلا میخوام : بتونم یه گیرنده AM با همه طبقاتش رو با علم و تسلط و بدون کپی کاری کاملا طراحی کنم و بفهمم
      یا یه پروتکل تستر بسازم - یا یه سوییچ تلفن کوچیک با همه امکانات و لینک E1 با سیگنالینگ CAS-3Bit یا SS7 .اینا نیاز به پایه داره - نیاز به مطالعه داره - مثلا تسلط به معادلات دیفرانسیل - برای طراحی گیرنده باید یه کتاب مدارات مخابراتی رو غورت بدم
      من عاشق اینم که اینجوری بشم - ولی نمیدونم از کجا شروع کنم - چه کتابایی - به چه ترتیبی - برم انقلاب بگم چه کتابی رو میخوام - از اینترنت بخاطر گستردگی و القای حس ناآرومی و تشویش زیاد خوشم نمیاد. عاشق یه جای دنج و آروم برای مطالعه ام . از کلاس اول راهنمایی یه میزکار داشتم - الانم تو یه شرکت مخابراتی تولید کننده سوییچ مشغولم- لطفا بیشتر راهنماییم کنید- ممنون از لطفتون. :rolleyes:

      دیدگاه


        #4
        پاسخ : درد و دلهای یک پژوهشگر و سوالات بی جواب

        نوشته اصلی توسط jerjis1912

        من عاشق اینم که اینجوری بشم - ولی نمیدونم از کجا شروع کنم - چه کتابایی - به چه ترتیبی - برم انقلاب بگم چه کتابی رو میخوام - از اینترنت بخاطر گستردگی و القای حس ناآرومی و تشویش زیاد خوشم نمیاد. عاشق یه جای دنج و آروم برای مطالعه ام . از کلاس اول راهنمایی یه میزکار داشتم - الانم تو یه شرکت مخابراتی تولید کننده سوییچ مشغولم- لطفا بیشتر راهنماییم کنید- ممنون از لطفتون. :rolleyes:
        سلام دوست عزیز
        من آدم خیلی مذهبی نیستم اما یه حدیثی دیدم که بد نیست شما هم بخونید
        "کار کمی که بر آن مداومت ورزی بسیار امیدوار کننده تر از کار بزرگی است که از آن خسته شوی"
        به نظر من مداومت کردن بر روی کار های کوچک که در راستای اهداف بزرگ هستند بسیار مسمر ثمر است.
        سر در گمی شما نداشتن هدفی است که تلاش هایتان را روی آن متمرکز کند ، داشتن هدف مثل ذره بین به پرتو های ذهن شما جهت وتمرکز می بخشد.
        در مورد مثال هایی که خودتان گفتید خدا وکیلی برای این آرزوها که گفتید چقدر تلاش کرده اید. و البته این را به یاد داشته باشید یکی از عوامل پویایی روانی انسان تلاش برای رسیدن به آرزوهایش است.
        مساله دیگر ما زود دلسرد شدن و از این شاخه به شاخه دیگر پریدن است که به خود من هم ضرر های زیادی زده است.
        حرف آخر من این است که یکی از علاقه مندی های خود را انتخاب کن و بعد عاشقانه برای رسیدن به آن تلاش کن. برای خودت اهداف بلند مدت و کوتاه مدت تعریف کن (در این میان برای رسیدن به هر هدف زمانی معیین را تعریف کن). و همیشه یادت باشد که سنگ بزرگ نشانه نزدن است
        موید باشید :nice:
        توان هر کس به وسعت همت اوست امام علی (ع)

        دیدگاه


          #5
          پاسخ : درد و دلهای یک پژوهشگر و سوالات بی جواب

          سلام دوست عزیز هدفت رو مشخص کن
          شروع کن فقط
          مثلا یه پروژه بگیر کار کن
          خواندن کلمات قصار برای یک آدم تحصیلآ‌نکرده چیز خوبی است
          چرچیل

          تنها معجزه بزرگ و نابودنشدنی، اعتقاد بشر به معجزه است.
          ژان پل سارتر
          [color=red][size=14pt]جادوی دست یک انسان، در دست دیگری، توانایی "مهندسیآ‌کردن" است. "ماوراءالطبیعه" واژهآ‌ای پوچ است. رابرت آنسون هاینآ‌لاین

          دیدگاه

          لطفا صبر کنید...
          X