سلام. اول خدمتتون عرض کنم که فضای حالت بی شمار فرم میتونه داشته باشه. من براتون با این معادله، دو تا فضای حالت نوشتم (لینک زیر)
http://yeki1.persiangig.com/other/state%20space.pdf
روشش رو از کتاب آقای تقوی عکس گرفتم
راه حل این سوالتون رو هم صفحه سوم فایل نوشتم سمت چپش راه حل هست سمت راستش اثبات (البته اثبات برعکس! از جواب رسیدم به سوال - درواقع نشون دادم که میشه چندین فضای حالت برای یک معادله نوشت و از این چندین فضای حالت دقیقا به همون معادله میشه رسید)
اگه جاییش نامفهومه بپرسید
سلام. اول خدمتتون عرض کنم که فضای حالت بی شمار فرم میتونه داشته باشه. من براتون با این معادله، دو تا فضای حالت نوشتم (لینک زیر)
http://yeki1.persiangig.com/other/state%20space.pdf
روشش رو از کتاب آقای تقوی عکس گرفتم
راه حل این سوالتون رو هم صفحه سوم فایل نوشتم سمت چپش راه حل هست سمت راستش اثبات (البته اثبات برعکس! از جواب رسیدم به سوال - درواقع نشون دادم که میشه چندین فضای حالت برای یک معادله نوشت و از این چندین فضای حالت دقیقا به همون معادله میشه رسید)
اگه جاییش نامفهومه بپرسید
با سلام .
با تشکر از پاسخ شما .
فرض کنیم تابع تبدیلی داریم که کنترل پذیر ( یا مشاهده پذیر ) نیست اون وقت میشه از این رابطه ها برای نوشتن فضای حالت ازش استفاده کرد ؟ منظورم این هست که نیازی هست چک بشه که کنترل پذیر( یا مشاهده پذیر ) هست یا نه که بتونیم از این رابطه ها استفاده کنیم ؟
فرض کنیم تابع تبدیلی داریم که کنترل پذیر ( یا مشاهده پذیر ) نیست اون وقت میشه از این رابطه ها برای نوشتن فضای حالت ازش استفاده کرد ؟ منظورم این هست که نیازی هست چک بشه که کنترل پذیر( یا مشاهده پذیر ) هست یا نه که بتونیم از این رابطه ها استفاده کنیم ؟
سلام. خیلی ممنون
تا اونجایی که بنده میدونم مفهوم کنترل پذیری و مشاهده پذیری برای تابع تبدیل نیست بلکه اینها نوعی توصیف فصای حالت هستند (همونطور که توی متن کتاب که عکس گرفته بودم گفته شده)
با توجه به چارچوبی که برای این روش ها فرمولوار گفته شده، در انتهای کار، فضای حالتی که به دست میاید حتما و بالاجبار کنترل پذیر ( یا مشاهده پذیر) هست.
احتمالا روش چک کردن کنترل پذیری یا حالت پذیری را بلدید. اگر فضای حالتی که من در آن فایل برای مثال شما بدست آوردم و حالت 1 (I) نامیدم را کنترل پذیری را بررسی کنید می بینید که دترمینان ماتریس(*)، "منفی یک" میشود که مخالف صفر است که مشاهده میشود کنترل پذیر است
و همینطور برای حالت دوم (II) اگر از فرمول بررسی مشاهده پذیری باز هم دترمینان ماتریس(*) را بدست آورید باز هم "منفی یک" (شانسی شبیه شدند ها!) میشود و چون مخالف صفر هست مشاهده پذیر هست
(*) : برای بدست آوردن این ماتریس ها باید فرمول مشاهده پذیری و کنترل پذیری را بلد باشید در اون کتاب توضیح داده اگر ندارید و لازم شد بگید تا عکس ازش بگیرم
================================================== =================
نکته ای خارج از بحث :
همونطور که خودتونم میدونید برای تبدیل تابع تبدیل به فضای حالت اصولا ما اکثرا با مثال هایی سر و کار داشتیم که یا در تابع تبدیل اون مثال صفری وجود نداشت (مثلا صورت تابع تبدیل عدد 1 بود) که روش حل این حالت کلا ربطی به روش حل این مثال نداره. اونجا میومدیم میگفتیم x1=y و x2=وای پریم و x3=وای زگند و ... و بقیه ماجرا
یا اینکه قطب های تابع تبدیل غیر تکراری و حقیقی بودند که میومدیم به کسرهای جزئی تبدیل میکردیم و ادامه ی ماجرا !
ولی این مثال شما نه از روش اول (سه خط بالا) میشه رفت چون صفر داره و نه از روش دوم (خط بالا) چون قطب مختلط داره. درنتیجه باید از همین روش های مشاهده پذیری و کنترل پذیری و ... حل کرد. واقعا نمیدونم آیا راه دیگه ای هم به غیر از حفظ کردن یه چارچوب دارند یا نه..! به هرحال!
سلام
اول باید x و x رو توی شکل مشخص کنی. اینجا x رو نقطه ی بین بلوک 3 و 1/s درنظر گرفته و x رو نقطه ی بین دو بلوک 1/s درنظر گرفته
1/s هم میدونی که انتگرال هست. با این تعریفی که ما کردیم از روی شکل داریم : انتگرال x همون x میشه. پس مشتق x میشه x . تو خط اول همینو نوشته.
حالا ببینیم خط دوم رو که مشتق x رو نوشته چجوری بدست اورده :
حالا تعریف x از روی شکل میشه : 1/s ضربدر (هرچی به 1/s وارد میشه)
3 تا چیز داره به 1/s چپی وارد میشه : U و -9x و -20x
پس x میشه :
1/s ضربدر (u - 9x - 20x)
s رو ببر اونور تساوی ضرب کن در x میشه مشتق x . پس مشتق x میشه همونی که تو خط دوم نوشته
برای y هم به همین صورته. سه تا چیز داره بهش وارد میشه : 4x و 3x و مشتق x
هر جا نامفهومه بپرسید توضیح بدم
پ.ن : در خوندن کتاب آریاز به شدت باید دقت کنید. متاسفانه این کتاب (خوب برای شروع) مملو و لبریز و سرشار از غلطهای جورواجور از تایپی گرفته تا علمی هست
البته درسنامه ش غلط علمی زیادی نداره بیشتر غلطهای درس تایپی هست. اما سوالای آخر کتاب که حل کرده ازسال 82 تا آخر تا دلت بخواد غلط علمی داره. اصلا اونا رو بدون چک کردن با یه کتاب دیگه نخون
سلام
آقای "elec-boy" یه دنیا ممنونم از توضیحات و راهنماییتون
شرمنده من هر وقت سوال یا مشکلی دارم مزاحم شما می شم
چند تا سوال در این بحث برام به وجود آمد که به صورت زیر هستن
این سوال رو ببینین:
جواب هم ببینین
سوال من این هست که چرا در ماتریس جواب در دایره نباید مقدار صفر باشد؟ چرا مقدار یک به خودش گرفته هست؟
در این سوال و گونه سوالهایی مثل این معادله حالت رو چگونه باید نوشت؟(چون از طریق معادله خطی درجه اول به صورت زیر نمی شه نوشت یا یک متغییر در وسط بعد از تجزیه کسرها برای معادله حالت در نظر گرفت؟
هیچ دانش آموزی نیست که به در خانۀ دانشمندی آمد و شد کند, مگر این که خداوند برای هر گامی که برمی دارد عبادت یک سال را برایش رقم زند.
سلام
خواهش میکنم اختیار دارید
همونطور که قبلا گفتم این کتاب پر از غلط چاپی هست. متاسفانه این کتاب تنها کتاب خوب رو کل زمین هست که اگه یه جایی رو نفهمیدید اولین شکی که باید بکنید به کتاب هست نه به خودتون! بگذریم. تو صورت سوال 5 منظورش از K3 ، همون x3 بوده! بقیه ی حل هم درسته
سوال 6 : چند هفته پیش چند پست بالاتر اینو نوشته بودم :
ما اکثرا با مثال هایی سر و کار داشتیم که یا در تابع تبدیل اون مثال صفری وجود نداشت (مثلا صورت تابع تبدیل عدد 1 بود) که روش حل این حالت کلا ربطی به روش حل این مثال نداره. اونجا میومدیم میگفتیم x1=y و x2=وای پریم و x3=وای زگند و ... و بقیه ماجرا
این سوال اگه بیای تابع تبدیلش رو بنویسی میشه : 1 تقسیم بر s+s+1
همونطور که میبینی صفری نداریم (صورت تابع تبدیل صفر نمیشه) روش حل اینجور وقتا به این شکله که میای میگی x=y و x='y و غیره (تا هر جا که لازم باشه) اصلا صورت سوال هم اومده همینو اشاره کرده در حالی که به نظزم نیازی نبود. روش حل رو تو پینت نقاشی کردم :mrgreen: :
http://yeki1.persiangig.com/other/naghashi.jpg
فعلا اینا رو داشته باش سوال بعدی یکم چالشی هست هر موقع راهشو آماده کردم میگم
ببینید سوال 17 رو که آریاز تعطیله اصلا هییییییچ توضیحی نداده. کتاب سرمه ای دانشگاه تهران رو دیدم اونم فقط دو خط بیشتر از آریاز توضیح داده. کتاب مهندس تقوی رو دیدم اون واسه ش 1 صفحه کامل جواب نوشته تازه یه راه حل دیگه که اصلا جالب نیست به نظرم. سعی میکنم همین روش آریاز رو توضیح بدم
اول این نقاشی دومی :mrgreen: رو که کشیدم رو باز کنید:
http://yeki1.persiangig.com/other/naghashi2.JPG
تو شکل بالا کادر 2 فرمول تابع تبدیلمون هست که میتونیم به صورت کادر 1 هم درنظرش بگیریم. کاملا هم واضحه که A و B و C که H1 داره همون ABC ای هست که H داره. آریاز اومده H رو باز کرده و 10 رو ازش کشیده بیرون. همونطور که تو کادر 3 معلومه D بدست میاد 10
حالا باید C رو بدست بیاریم. فرم ماتریس A رو که بهمون داده اگه اینجوری --> :eek: نگاهش کنی میبینی که میخواد بگه من شبیه فرم کنترل پذیرم. اما B به نظر میاد داره کار رو خراب میکنه چون فرم کنترل پذیر باید 1 داشته باشه نه 10 . دیگه بقیه ی داستان تو شکل مشخصه که اومدم از 10 فاکتور گرفتم بعد از دو طرف زدمشون. حالا کاملا شد شبیه فرم کنترل پذیر. حالا با توجه به فرمولی که C در فرم کنترل پذیر داره جواب بدست میاد.
امیدوارم این تحلیلی که کردم درست باشه. چیز دیگه ای به ذهنم نرسید. از اون سوالایی بود که اگه جواب رو نمیدیدم هیچ ایده ای شاید به ذهنم نمیرسید
البته یه راه طولانی هم این بود که وقتی به کادر 3 رسیدی بیای A و B رو تو سمت چپ تساوی جایگذین کنی و C رو بدست بیاری. البته عقل سلیم به آدم اجازه نمیده وسط کنکور برای یک سوال معکوس ماتریس مرتبه 3 بریم!
دیدگاه