اطلاعیه

Collapse
No announcement yet.

پیش فرض نرم افزار

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • Show
Clear All
new posts

    پیش فرض نرم افزار

    سلام دوستان با آلتیوم دارم کار میکنم ، دست کِرم گرفت رفت هم پروژه رو بست هم کتابخونه هارو از اطراف محیط طراحی شماتیک و pcb :mrgreen:
    الان بخوام به حالت پیش فرض تنظیم کنم ، دقیقا از کجاش باید شروع کنم

    دوستان اگه امکان سریغا کمک کنن ، با سپاس و تشکر فراوان
    وقتي گريبان عدم با دست خلقت مي دريد/وقتي ابد چشم تو را پيش از ازل مي آفريد/وقتي زمين ناز تو را در آسمانها مي کشيد/وقتي عطش طعم تو را با اشکهايم مي چشيد/من عاشق چشمت شدم ، نه عقل بود و نه دلي/چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي/يک آن شد اين عاشق شدن ، دنيا همان يک لحظه بود/آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانت ربود/وقتي که من عاشق شدم شيطان به نامم سجده کرد/آدم زميني تر شد و عالم به آدم سجده کرد /بودم و چشمان تو ، نه آتشي و نه گلي/چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي/.

    #2
    پاسخ : پیش فرض نرم افزار

    با سلام
    View
    Desktop layout
    Default
    موفق باشید.

    دیدگاه


      #3
      پاسخ : پیش فرض نرم افزار

      نوشته اصلی توسط َAFS
      با سلام
      View
      Desktop layout
      Default
      موفق باشید.
      مرسی مهندس ، اوکی شد
      وقتي گريبان عدم با دست خلقت مي دريد/وقتي ابد چشم تو را پيش از ازل مي آفريد/وقتي زمين ناز تو را در آسمانها مي کشيد/وقتي عطش طعم تو را با اشکهايم مي چشيد/من عاشق چشمت شدم ، نه عقل بود و نه دلي/چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي/يک آن شد اين عاشق شدن ، دنيا همان يک لحظه بود/آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانت ربود/وقتي که من عاشق شدم شيطان به نامم سجده کرد/آدم زميني تر شد و عالم به آدم سجده کرد /بودم و چشمان تو ، نه آتشي و نه گلي/چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي/.

      دیدگاه


        #4
        پاسخ : پیش فرض نرم افزار

        نوشته اصلی توسط َAFS
        با سلام
        View
        Desktop layout
        Default
        موفق باشید.
        سلام مجدد
        مهندس من به یک مشکل دیگه بر خوردم ، ممنون میشم راهنمایی بفرمایید .
        با تشکر .
        http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=99979.0
        وقتي گريبان عدم با دست خلقت مي دريد/وقتي ابد چشم تو را پيش از ازل مي آفريد/وقتي زمين ناز تو را در آسمانها مي کشيد/وقتي عطش طعم تو را با اشکهايم مي چشيد/من عاشق چشمت شدم ، نه عقل بود و نه دلي/چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي/يک آن شد اين عاشق شدن ، دنيا همان يک لحظه بود/آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانت ربود/وقتي که من عاشق شدم شيطان به نامم سجده کرد/آدم زميني تر شد و عالم به آدم سجده کرد /بودم و چشمان تو ، نه آتشي و نه گلي/چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي/.

        دیدگاه

        لطفا صبر کنید...
        X