اطلاعیه

Collapse
No announcement yet.

هواپیماهای بی خلبان و ماشین های بی راننده

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • Show
Clear All
new posts

    هواپیماهای بی خلبان و ماشین های بی راننده

    Pilotless Planes & Driverless Cars
    هواپیماهای بی خلبان و ماشین های بی راننده



    عاشق خلبانی هستید؟ از رانندگی لذت می برید؟ لذتش را ببرید ولی سعی کنید زیاد به آنها معتاد نشوید زیرا عمر این دو کار یعنی خلبانی و رانندگی ممکنست در چند دهه آینده به انتها برسد.

    اکنون کوشش بزرگی از طرف شرکت های مختلف با سرمایه افراد بسیار پولدار در حال خودران کردن هواپیما و ماشین انجام می گیرد. با آنکه رانندگی ماشین آسانتر از هواپیما است ولی ساختن ماشین بی راننده مشکل تر از هواپیمای بی خلبان است.
    ماشین باید با میلیون ها ناشناخته سروکله بزند در حالیکه در عالم هواپیمایی کار بسیار ساده تر است و آدم ها جلوی هواپیما نمی پرند که از عرض هوا عبور کنند در هوا دوچرخه سوار و موتورسوار بی قانون وجود ندارد. خط کشی که نبود آن باعث انحراف هواپیما بشود وجود ندارد تنها متغیر هوا هست و هواپیماهای دیگر. همانطور که شرکت هایی در حال ساختن ماشین های خودرانی هستند که مثل تاکسی آژانس بیایند و شما را به مقصد ببرند همین موضوع در مورد هواپیماهای کوچک هم وجود دارد و شرکت هواپیمایی دایموند اکنون از بقیه رقبا در ساخت هواپیماهای بدون خلبان جلوتر است و حتی شرکت های رقیب هم برای هواپیما از هواپیماهای دایموند استفاده می کنند. اکنون هواپیمای DA42 می تواند اتوماتیک از زمین برخاسته و پروازی کرده و برگردد.



    هواپیمای دایموند DA42 که اینروزها بعنوان هواپیمای محبوب سازندگان هواپیماهای خود پرواز استفاده می شود


    برای این اتوماسیون از چند دسته استفاده می شود:
    1- اتوماتیک کامل: یعنی هواپیما حتی فرمان هم در داخل نداشته باشد و فقط جای مسافر داشته باشد.
    2- نیمه اتوماتیک: هواپیما هم مجهز به فرمان باشد و هم بتواند با استفاده از کامپیوتر پرواز را از اول تا آخر انجام بدهد و خلبانی در داخل هواپیما باشد. این شامل اکثر هواپیماهای مدرن امروزی میشود و اینروزها در امریکا خلبانان هواپیماهای مسافربری بطور متوسط در هر پرواز فقط شش دقیقه پرواز را انجام میدهند و بقیه بعهده کامپیوتر است. اخیراً یک هواپیمای دو موتوره ما از تورنتو به سانفرانسیسکو آمد که طول پرواز ١٦ ساعت بود و شامل دو روز پرواز و شش نشست و برخاست بود و خلبان بمن گفت که از این شانزده ساعت وی فقط یکساعت آنرا پرواز کرده و بقیه توسط کامپیوتر بوده.
    3- هواپیمای کنترل از زمین: یعنی هواپیمایی که کاملاً از روی زمین کنترل می شود و خلبان آن به جای داخل هواپیما روی زمین است.
    البته وقتی صحبت از اتوماسیون می شود همه فقط جنبه منفی آنرا در نظر می گیرند که اگر کامپیوتر خراب شد چی؟ یا اگر کسی هواپیمای بدون خلبان را روی هوا هک کرد چی؟ مانند تصادف یک تسلا در فلوریدا که چه جنجالی آفرید در حالیکه هر روزه صدها نفر در جاده های تمام دنیا بدون کمک کامپیوتر دارند کشته می شوند.
    بگذارید فقط به چند برتری کامپیوتر اشاره کنم.
    فرهاد کاشانی با هواپیمای CTLS می خواهد از زرقان به فرودگاه آزادی برود. در ابتدای کار همه چیز عالی است ولی ناگهان باد روبروی 50 کیلومتری سرو کله اش پیدا می شود، از سوئی بال بالای هواپیما در نقطه ای در دور باک یک نشتی کوچک داشته که تکنیسین ها تشخیص داده اند که چون مقدارش کم است مهم نیست. من در امریکا این مورد را تابحال در فرودگاه ندیده ام. به این معنی است که نشتی چیز بدی است و بلافاصله تعمیر می شود.
    از اصفهان به بعد فرهاد کاشانی و همراه امیدوارند که بتوانند به فرودگاه آزادی برسند. کامپیوتر امیدواری سرش نمی شود. اگر برنامه درست به کامپیوتر داده بشود کامپیوتر مقدار بنزین از دست داده شده توسط نشتی را هم در نظر می گیرد و کامپیوتر قانون 30 دقیقه سوخت اضافه در پروازهای روز و 45 دقیقه در شب را هم رعایت می کند. پس کامپیوتر احتمالاً در اصفهان یا کمی بعد از آن دستور نشستن می دهد و اگر اتوماتیک باشد خودش می نشیند و باعث صدمه به هواپیما نمی شود.
    برای فوتبال دوستان هم می توانم مثال سانحه اخیر تیم برزیل در کلمبیا را بزنم. برد رسمی آن هواپیما در بهترین حالت 1600 مایل بوده (نمی دانم مایل 1600 متری یا 1850 متری که معمولاً در هواپیما استفاده می شود).
    مسیر از برزیل تا شهر مدئین کلمبیا 1605 مایل بوده یعنی این هواپیما بیشتر از ما مشکل داشته. ما وقتی به باد برخوردیم مشکل دار شدیم ولی این هواپیما از روی زمین نباید بلند می شده چون 5 مایل سوخت کم داشته بعلاوه اینکه موقع نشستن هم باید 30 دقیقه (برای روز) یا 45 دقیقه (برای شب) سوخت اضافه می داشته. پس اگر دست کامپیوتر بود این هواپیما از روی زمین روشن هم نمی شد تا اینکه به کامپیوتر بگوید چگونه می خواهد 1605 مایل را با 1600 مایل سوخت طی کند.

    پس کامپیوترها در نهایت می توانند جان انسانها را نجات بدهند اخیراً دو سانحه هواپیماهای چتردار سیروس را در یوتیوب می دیدم که هر یک منجر به کشته شدن 3 نفر شد و در مورد دوم حداقل چتر هم زده شده بود ولی افاقه نکرد.
    در مورد اول خانمی به همراه همسر و برادر شوهرش می خواهند در فرودگاه شلوغ هوستون بنشینند. برج به آنها اجازه نشستن می دهد ولی ناگهان متوجه می شود که سرعت هواپیمای مسافربری پشت سری طوری است که در نهایت از پشت به سیروس می خورد. دستور گردش 360 درجه به سیروس می دهد و مجدداً او را در مسیر نشستن می گذارد. دوباره متوجه می شود که هواپیمای مسافربری دیگری ممکنست از پشت به سیروس بخورد و سیروس را به باند دیگری می فرستد. خلاصه آنقدر مسیر این خلبان بیچاره را عوض می کنند که حواس خلبان از نگاه کردن به سرعت سنج پرت می شود و هواپیما وامانده [stall] شده و به حالت spin در می آید. خانم خلبان فرصت چتر کشیدن را پیدا نمی کند و هواپیما در پارکینگی مثل سنگ فرود می آید. تمام صحنه ها را می توانید روی رادار هوستون بعلاوه دوربین امنیتی یک پارکینگ ببینید. اشکال چه بود؟ اشکال اینستکه مغز یک انسان نمی تواند در یک صدم ثانیه سرعت سیروس و سرعت مسافربری و مسافت بین آنها را محاسبه کند و دستور درست را بدهد و باید از تجربه و خطا استفاده کند. که در نهایت باعث کشته شدن سه انسان بی گناه شد که برای عیادت پدرشوهر داشتند به هوستون می رفتند.
    مورد بعدی آقایی با 500 ساعت تجربه بر روی سیروس به همراه دو کارمندش مشغول پرواز است و می خواهد در فرودگاهی بنشیند. اول برج یکی دو بار مسیر وی را به دلائل مختلف عوض می کند. دست آخر که به وی اجازه نشستن می دهد طرف به سمت باند می پیچد که بنشیند که ناگهان برج می گوید که هواپیمای سیروس دیگری مستقیم روی مسیر باند دارد می آید. خلبان هول شده و بجای ادامه گردش به راست و تبدیل آن به گردش 360 درجه به سمت چپ می پیچد که در واقع در مسیر تصادف روبروی سیروس دیگری بوده ولی این مانور را چنان ناشیانه انجام می دهد که هواپیما وامانده می شود و سقوط می کند و چتر هم کمکی نمی کند. اگر کامپیوتر این دو هواپیما و برج مراقبت را کنترل می کرد هرگز چنین اتفاقی نمی افتاد. اولاً که این دو هواپیما را در مسیر یکدیگر قرار نمی داد و بعد هواپیما بجای راست به چپ نمی پیچید و بجای گردش 60 درجه گردش 30 درجه می کرد و بر روی سقف نمی رفت.
    مثال ها زیاد هستند ولی خلاصه مطلب اینستکه کامپیوتر اشتباهات بسیار کمتری می کند و کارش خیلی دقیق است.
    خب آخرش چی؟
    آخرش اینستکه برای جوانان بیست ساله باید متأسف بود که در سن پنجاه سالگی دیگر ممکنست اجازه رانندگی و خلبانی نداشته باشند چون کار به دست کامپیوترها افتاده ولی شاید بتوانید یک جواز موقت برای روزهای جمعه در مسیرهای خارج شهر که ماشین های کامپیوتری در آن تردد ندارند بگیرید.
    چرا کامپیوترها و آدم ها نمی توانند در جوار یکدیگر زندگی کنند؟
    علت اینستکه کامپیوترها کارشان حساب شده است ولی انسان ها می توانند یک میلیون عکس العمل متفاوت داشته باشند. اگر آدمی تصمیم بگیرد که در خیابان ها شروع به زیگ زاگ رفتن بکند تمام ماشین های کامپیوتری را به هم می ریزد. در حالیکه کامپیوترها با یکدیگر خوب کنار خواهند آمد. جائی که کامپیوتر نمی تواند کار انسان را بکند تصمیم های انسانی است. مثلاً فکر کنید که شما چاره ای ندارید یا اینکه دو کودک خردسال را زیر کنید یا به پنج مرد خشن که در پیاده رو مشغول جروبحث هستند؟ برای کامپیوتر باید قشنگ تعریف کنید. مثلاً تعریف می تواند این باشد که همیشه به تعداد کمتر بزن. یا اینکه همیشه بین بچه و بزرگ به بزرگ بزن. یا اینکه بین دو بچه بیگناه و پنج مرد قلدر ببین کدام قیافه خشن تری دارند و به او بزن. اینها چیزهایی است که بشر با آنها بهتر عمل می کند یعنی دنیای غیر صفر و یک و غیر زبان کامپیوتر. تازه این قوانین هم بر اساس فرهنگ میتواند متفاوت باشد مثلاً در امریکا ارزش بچه از بزرگسال بیشتر است. ارزش سگ و انسان میتواند یکی باشد. در فرهنگ آقای ترامپ سفید ها مقدس هستند و ماشین اجازه دارد سیاه و مکزیکی و مسلمان را زیر کند ولی سفید را خیر. در حالیکه در ماشین خودران مدل عربستانی ارزش سگ هیچ است و ارزش زن و مرد یکی نیست و شتر هم برای خود ارزشی دارد. در هند گاو ها مقدس هستند و باید دید که ارزش کدام بالاتر است گاو یا انسان؟
    فکر کنید که روز جمعه است در سال 1430 هجری شمسی شما یک ماشین پراید کلاسیک در گاراژ دارید که آنرا فقط در بیابان های گرمسار می توانید ببرید. ماشین را پشت تریلی گذاشته و آنرا به ماشین الکتریکی تمام اتوماتیک خود می بندید. آدرس گرمسار را به ماشین خودران می دهید. یک ساعت بعد ماشین را در بیابان پیاده و هرچقدر دلتان می خواهد به آن گاز می دهید البته فراموش نکنید که بنزین لیتری 20000 تومان به پول امروز است. سپس عصر همان روز دوباره ماشین را روی تریلی گذاشته و به تهران باز می گردید.
    می گوئید نشدنی است؟ در سال 1430 خواهید گفت که فلانی گفت ها من باور نکردم


لطفا صبر کنید...
X