دستگاه فاتحه و صلوات انداز خودکار

[کاکو]

[QUOTE=msm_a_b_e;743056]شما از کجا افراد این انجمن را میشناسید که فکر میکنید از همه بهترید؟
نکنه تکبر نشان دهنده ی شعور وشخصیت آدم هست و ما نمیدونستیم!
اگر بالفرض خواستید که با پست اولتون سطح شعور بقیه رو بسنجید از راه اشتباهی وارد شدید مگر شما نماینده خدا هستید که بخواهید دیگران رو مورد آزمایش قرار بدید تا عیب هایشان مشخص شود؟ مگر خودتان بی عیب هستید؟
افرادی در انجمن بودن که در سالهای قبل بخاطر کمک به دیگران بیشترین لایک و احترام رو دریافت میکردند چطور میتونید یه همچین قضاوتی بکنید؟
بله و تا وقتی استفاده از القاب برای دیگران رو داشته باشیم متاسفانه پیشرفتی نمیکنیم و انتظار برخورد محترمانه رو هم نباید داشته باشیم.
(دوستان لطفا پست من رو لایک نکنید ممنون.)[/QUOTE]
با درود
یک نکته ای من عرض کنم راجب لایک
دیدگاه ها راجب این لایک ها متفاوت از جمله دیدگاه خود من
بنظر من نباید از واژه لایک استفاده کنیم البته این فقط نظر بنده هست
این گزینه این ابزار یا هر اسم دیگه که میشه روش گذاشت با اون لایک های که در شبکه های اجتماعی ما میشناسیم فرق داره
من گاهی برای یک سوال کننده هم از این گزینه یا ابزار استفاده میکنم شاید سوال ایشون همگام با اموزش و یا انتقال تجربه باشه
و موارد مختلف دیگه
من گاهی فقط برای شجاعت پاسخ دهنده ازش تستفاده میکنم
من گاهی برای تایید ازش استفاده میکنم
من گاهی برای مشارکت در بحث ازش استفاده میکنم
من گاهی فقط برای زحمتی که حین تایپ متحمل شده ازش استفاده میکنم
من گاهی برای عملکرد یک شخص در نحوه پاسخ ازش استفاده میکنم
من گاهی برای اینکه با توجه به شرایط از توضیحاتی امتناع شده ازش استفاده میکنم
ووو
اسم این گزینه لایک نیست .. سپاس است
و هیچ گونه ارزش مادی نداره
فقط یک احساس منگنه شده ست
که گاهی وجودش خیلی لازمه و باعث قوت قلب و همراهی و توجه و غیره و غیره میشه

[msm_a_b_e]

[QUOTE=کاکو;743062]با درود
یک نکته ای من عرض کنم راجب لایک
دیدگاه ها راجب این لایک ها متفاوت از جمله دیدگاه خود من
بنظر من نباید از واژه لایک استفاده کنیم البته این فقط نظر بنده هست
این گزینه این ابزار یا هر اسم دیگه که میشه روش گذاشت با اون لایک های که در شبکه های اجتماعی ما میشناسیم فرق داره
من گاهی برای یک سوال کننده هم از این گزینه یا ابزار استفاده میکنم شاید سوال ایشون همگام با اموزش و یا انتقال تجربه باشه
و موارد مختلف دیگه
من گاهی فقط برای شجاعت پاسخ دهنده ازش تستفاده میکنم
من گاهی برای تایید ازش استفاده میکنم
من گاهی برای مشارکت در بحث ازش استفاده میکنم
من گاهی فقط برای زحمتی که حین تایپ متحمل شده ازش استفاده میکنم
من گاهی برای عملکرد یک شخص در نحوه پاسخ ازش استفاده میکنم
من گاهی برای اینکه با توجه به شرایط از توضیحاتی امتناع شده ازش استفاده میکنم
ووو
اسم این گزینه لایک نیست .. سپاس است
و هیچ گونه ارزش مادی نداره
فقط یک احساس منگنه شده ست
که گاهی وجودش خیلی لازمه و باعث قوت قلب و همراهی و توجه و غیره و غیره میشه[/QUOTE]
سلام منم موافقم که لایک هیچ ارزش خاصی نداره و اینکه بخوایم بخاطرش چیزی رو نتیجه گیری کنیم اساسا اشتباه هست.
ولی باید قبول کرد که گاهی با همین گزینه ی تشکر به آدم احساس غرور دست میده و موجب میشه نوشته هاشو بخاطر گرفتن لایک یا تشکر از دیگران بنویسه و این ارزش واقعی نوشته که هدفش در اصل کمک به دیگران بوده رو از بین میبره.
منم به این خاطر گفتم که اگر یک وقت کسی با نظر من موافق بود با لایک کردن پستم موجب برانگیخته شدن احساس غرورم نشه چون من دارم با یه فردی بحث منطقی میکنم حالا اگه کسی تشویق کرد یا نکرد نباید در من تاثیری داشته باشه پس بهتره تشویق نکنه
البته پیاممو ادیت زدم و بعدا این موضوع رو گفتم که دیر شده بود.
ولی این مورد رو بخاطر این هم گفتم که این آقایی که این بحثو راه انداختن نتیجه گیری کرده بودن که که هرچقدر پستی کم شعورتر باشه باشه بیشتر لایک میگیره
منم خواستم که لایک نگیره.

[کاکو]

[QUOTE=msm_a_b_e;743065]سلام منم موافقم که لایک هیچ ارزش خاصی نداره و اینکه بخوایم بخاطرش چیزی رو نتیجه گیری کنیم اساسا اشتباه هست.
ولی باید قبول کرد که گاهی با همین گزینه ی تشکر به آدم احساس غرور دست میده و موجب میشه نوشته هاشو بخاطر گرفتن لایک یا تشکر از دیگران بنویسه و این ارزش واقعی نوشته که هدفش در اصل کمک به دیگران بوده رو از بین میبره.
منم به این خاطر گفتم که اگر یک وقت کسی با نظر من موافق بود با لایک کردن پستم موجب برانگیخته شدن احساس غرورم نشه چون من دارم با یه فردی بحث منطقی میکنم حالا اگه کسی تشویق کرد یا نکرد نباید در من تاثیری داشته باشه پس بهتره تشویق نکنه
البته پیاممو ادیت زدم و بعدا این موضوع رو گفتم که دیر شده بود.
ولی این مورد رو بخاطر این هم گفتم که این آقایی که این بحثو راه انداختن نتیجه گیری کرده بودن که که هرچقدر پستی کم شعورتر باشه باشه بیشتر لایک میگیره
منم خواستم که لایک نگیره.[/QUOTE]
با سپاس از توضیحاتتون
کدام حرف ایشون معقولانه بود که این مورد باشه
برخی مواقع نباید تحت تاثیر قرار بگیریم شاید هدف ایشون همین ایجاد تشویش باشه

و راجب احساس غرور ؟ البته دیدگاه های ادم ها با هم فرق داره ولی من یک مثال میزنم
شما از کسی ادرسی رو میپرسید و فرد به شما پاسخ میده .. ایا نباید ازش تشکر کرد ؟ اگر قرار هست این فرد دچار غرور بشه شاید ایجاد این غرور همون واکنشی هست که ما میخوایم در او ایجاد کنیم و این غرور حتما تکبر نیست ..

در اینجا هم به دیدگاه ما بستگی داره تا اون رو به چه صورت القا کنیم و یا برای خودمون ترجمه ش کنیم
و قرار هم نیست به هر شخصی کمک کرد یک نمونه ش کمک به این شخص کمک به ایجاد خرافات و سو استفاده از اذهان عمومی و برخی اقشار اسیب پذیر ووو میشه
برخی مواقع طرف ارزش این رو نداره که کمکش کنیم و خیلی زود متوجه این مورد میشیم
حرف برای گفتن بسیاره ولی شاید گاهی زمان نیاز داشته باشیم تا درک عمیق تری نسبت به موضوعی پیدا کنیم
با سپاس

[FX5]

[B]دوستان و اساتید محترم ،درود بر شما.
مطالب شما را خواندم و یاد قطعه ای از کتاب کویر دکتر علی شریعتی افتادم ، لطفا مطالعه کنید خالی از لطف نیست!
[/B]
[B]دکتر علی شریعتی: «در مزینان فردی ظاهرا ذی*صلاحی به نام قوچعلی، روزی به عموی من که خیلی به خروس علاقه داشت می*گوید در بهمن آباد، جوجه خروس*های خوب و چاق را دانه*ای پنج تومان می*فروشند. عموی من با ناباوری می*گوید چطور چنین چیزی امکان دارد، در مزینان جوجه خروس ده تومان است. قوچعلی پاسخ می*دهد شما پولش را بدهید، من آن را تهیه می*کنم. عموی من پنجاه تومان می*دهد و قوچعلی یک ساعته ده خروس چاق و چله به او تحویل می*دهد و عمو خوشحال از این حادثه که پنجاه تومان نفع کرده و خروس ارزان خریده است! [/B]از این ماجرا دو، سه ماهی می*گذرد تا این*که دایی*حسین از آبادی بهمن*آباد برای دیدن عموی من به مزینان آمد. این خویش ضمن صحبت می*گوید راستی والده بچه*ها چند ماه قبل، مرغی را خواباند و نذر کرد از این تخم مرغ*ها هر چه خروس درآمد به شما هدیه کند و از شانس شما ده عدد آن خروس درآمد و چندی قبل که قوچعلی به بهمن*آباد آمد، آن*ها را به قوچعلی داد تا به شما بدهد!
در این اثنا ناگهان قوچعلی سرزده و بی*خبر وارد می*شود و می*بیند صاحب خروس*ها در کنار آقا نشسته است. با هوشیاری استعماری خود، بلافاصله با حالت آشفتگی و با لحن مسلسل*وار بریده بریده و هیجانی فریاد می*زند:
"آقا، آقا، در صحرا سر آب کُشت و کُشتار شده. توی قلعه محشری است، بازار به هم ریخته، کلب حسن و کلب تقی پسر حاج غلام را غارت کرده*اند. خانه مشهدی علی را آتش زدند، مزینان زیر و رو شده، یا الله آقا، بلند شوید. توی بازار قیامت است، چه نشسته*اید؟!"
عموی من می*گفت:
«ما با همان لباس زیر، وحشت*زده بیرون رفتیم و خودمان را به بازار رساندیم. دیدیم در بازار یکی دو نفر نشسته*اند و بی*خیال دارند چپق می*کشند! و توی ده پرنده پر نمی*زند. سرمان را برگرداندیم تا بپرسیم چه شده، دیدیم قوچعلی نیست، غیبش زده. یعنی زده به چاک! از ده رفت و تا یک ماه بازنگشت.»!!!!
چون می*خواست مسأله خروس مطرح نشود، می*گوید:
"جنگ است،خون راه افتاده، بیایید بیرون، جلوی خون را بگیرید!"
با این ترفند و داد و هوار مسأله خروس را مجهول نگه می*دارد و همه را معطل می*کند، به یک جنگ زرگری، به یک جنگ دروغین می*کشد، یک "جبهه فرعی" در کنار "جبهه اصلی" درست می*کند، مدتی ذهن*ها مشغول می*شوند!


این ترفند جنگ زرگری همیشه وجود داشته است! چند دهه قبل برای این*که مردم را از مسأله استعمار و استبداد غافل کند به تناسب مسایل روز جنگ*هایی را راه می*انداخت و مردم را مشغول می*کرد!
جنگ شعر نو و شعر کهنه، جنگ چادر و مینی*ژوپ، جنگ با ریش و بی*ریش، جنگ خط فارسی و خط لاتین، جنگ متقدم با متجدد، و ....همه این*ها جنگ*های دروغین فرعی، همه*اش جنگ خروس بود، برای این*که مسأله اصلی مطرح نشود!»


امروز هم عده*ای برای این*که افکار عمومی را از جبهه و جنگ اصلی منحرف کنند هر روز یک جبهه جنگ فرعی باز می*کنند تا با مشغول کردن رسانه*ها و مردم به این جنگ*های زرگری مانع پرداختن نخبگان و مردم به مسایل اصلی شوند!

پایدار باشید.
یا حق.