اطلاعیه

Collapse
No announcement yet.

کار و اشتغال در برق و الکترونیک

Collapse
این موضوع برجسته شده است.
X
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • Show
Clear All
new posts

    پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

    نوشته اصلی توسط gani
    سلام
    اعدادی که شما اشاره نموده اید، شامل مواردی مشابه ذیل بوده است ( البته رو به بهتر شدن است )

    1- مدیران ادارات دولتی!
    2- کارمندان رده میانی ادارات دولتی!
    3- .....

    در شرکتهای خصوصی تولیدی
    و در خطوط تولید که با ظرفیت بیش از 60% کار میکنند،
    مدت زمان کار مفید، بیش از 6 ساعت در روز کاری است.
    در شرکتهایی که با رقابت زیادی در بازار روبرو هستند، ساعات کاری کمتر از 6 ساعت در روز، منجر به ورشکستگی می شود.

    با شرایط فوق، می توانید حدس بزنید که شرکتهای دولتی بسیاری و نهادهای فراوان در ایران، از نظر اقتصادی ورشکسته هستند
    لیکن به لطف پول نفت، به حیات خود ادامه می دادند
    که در 3 سال گذشته ، تحریمها ، عیوب فوق را آشکار کرد!

    ================================================== ======================

    یک مهندس برای درآمد خوب ، باید بیش از 8 ساعت مفید در روز کار انجام دهد ( با ساعات استراحت و تغذیه و سایر ، به 11 ساعت می رسد )

    ================================================== ==============================

    اینکه در ایران ،
    به اندازه ژاپن و آمریکا و آلمان و انگلیس و فرانسه و ایتالیا و کانادا و کره و چین و ....
    کالای صادراتی ، تولید نمی شود و تنوع توانایی صادراتی ما بسیار کم است،

    یک دلیلش همین کم بودن ساعات مفید کاری است( که خود به علت ذیل حادث شده )
    و دلیلش ، "بچه پولداری نفتی" ایران و نبودن دانایی کافی در حاکمان و مردم بوده که
    حالا در این 3 سال، ضربه شدید آنرا دریافت کردیم.

    ================================================== ==

    برای محاسبه واقعی پروژه های متوسط الکترونیکی ، باید روزانه 8 تا 10 ساعت مفید کار در نظر گرفت
    و انتخاب این مقدار ساعت برای امکان ادامه و تداوم برای مدت 3 یا 6 یا مثلا" 9 ماه برای تکامل پروژه ها می باشد

    ================================================== ========

    درود
    سلام
    پس به نظر من مفهوم کار مفید از دیدگاه ما متفاوت است! مثلا من خودم وقتی روزهای تعطیل پرژه های دانشگاهیم رو انجام میدم(ارشد) مثلا ۲ ساعت صبح کار میکنم بعد دیگه واقعا نمیکشم و خسته ام میکنه...۲-۳ ساعت استراحت میکنم بعد باز ۲ ساعت کار میکنم و بعدشم حوصلم سر میره و شاید ۲ ساعت هم شب انجام بدم و یا اصلا انجام ندم (یعنی در بهترین حالت میشه ۴ تا ۶ ساعت کار).

    البته برخی وقتها هم که فشار ددلاین ها باشه شاید بیشتر مجبور شم کار کنم ولی این ساعت کار آدمو نابود میکنه!
    حالا چطور یک نفر ۹ ماه میتونه روزی ۶ تا ۸ ساعت کار کنه واقعا من نمیتونم هضم کنم! فقط میتونم بگم خوش بحالش!

    دیدگاه


      پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

      نوشته اصلی توسط Saeid.exe
      درود بر شما
      بنابراین قبل از شروع پروژه باید تمامی نکات بررسی شود و پس از اخذ قرار داد شروع به کار شود.
      در چند مورد (معمولا در پروژه هایی که ابهام زیاد دارد) دیده ام که کارفرما با زیرکی تاکید بر این حرف دارد که هنوز با شما آشنایی نداریم و پس از استارت آن در صورت اثبات حسن انجام وظیفه، قرارداد اخذ خواهد شد و سعی در ایجاد ابهام در مبلغ نهایی و مواردی دیگر دارد. من چندین بار با این موارد روبرو شده ام و اکثر آنها پس از اتمام پروژه ، در پرداخت دستمزد بدقولی کرده اند.
      سوالم اینه که دقیقا از ابتدای کار چه عکس العملی در برابر این افراد نشان دهیم؟
      سلام
      برای "هنوز با شما آشنایی نداریم" ارایه رزومه متناسب ، بخشی از اطلاعات را فراهم می کند.

      برای سایر موارد ذکر شده در بالا ، در حالت معمول راهی غیر از مصالحه نیست.

      اما اگر پروژه با هدف تجاری سازی صورت می گیرد:
      به روش تعامل برد-برد اقدام شود، بیشترین بازده برای دو طرف بدست می آید.

      تعامل برد-برد:

      منافع آینده پروژه به هر دو طرف کارفرما و مجری برسد.
      دستمزد معینی برای زمان اجرای تحقیق و توسعه
      و درصد سود معینی برای زمان عرضه تجاری محصول یا خدمت

      درود
      گشتی در لاله زار
      http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=76138.0

      http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=76141

      دیدگاه


        پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

        نوشته اصلی توسط rezaeeee
        سلام
        پس به نظر من مفهوم کار مفید از دیدگاه ما متفاوت است! مثلا من خودم وقتی روزهای تعطیل پرژه های دانشگاهیم رو انجام میدم(ارشد) مثلا ۲ ساعت صبح کار میکنم بعد دیگه واقعا نمیکشم و خسته ام میکنه...۲-۳ ساعت استراحت میکنم بعد باز ۲ ساعت کار میکنم و بعدشم حوصلم سر میره و شاید ۲ ساعت هم شب انجام بدم و یا اصلا انجام ندم (یعنی در بهترین حالت میشه ۴ تا ۶ ساعت کار).

        البته برخی وقتها هم که فشار ددلاین ها باشه شاید بیشتر مجبور شم کار کنم ولی این ساعت کار آدمو نابود میکنه!
        حالا چطور یک نفر ۹ ماه میتونه روزی ۶ تا ۸ ساعت کار کنه واقعا من نمیتونم هضم کنم! فقط میتونم بگم خوش بحالش!
        بین 10% تا 40% از دانشجویان شریف - تهران - امیرکبیر - علم و صنعت - خواجه نصیر - اصفهان - شیراز

        علاقمندی و انگیزه برای کار کردن به صورت 8+ ساعت مفید در روز را دارند

        سایرین ، کمتر کار می کنند.

        گروه پرکار به مدارج بالای شغلی - تحصیلی می رسند که به دلیل توانمندی خودشان بوده نه رانت ( اکثرا" مهاجرت کرده اند )

        گروه کم کار ، در رده های پایینتر مشغولند

        سایر دانشگاه ها هم وضعیت بهتری ندارند!

        ================================================== =====================

        در هر صورت برای اینکه پروژه ای به سرانجام برسد باید زمان مفید کافی برایش صرف شود.
        در غیر اینصورت مشمول این کلمات خواهد بود:

        نیمه کاره

        ناقص-ناتمام-راکد

        معیوب

        بنجل ساز!

        ایرانیه دیگه!

        صد رحمت به چینی ها!

        ما 100 سال از کشورهای پیشرفته عقبیم!

        ....


        درود
        گشتی در لاله زار
        http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=76138.0

        http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=76141

        دیدگاه


          پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

          نوشته اصلی توسط like_electronic
          حرف استاد عزیز کاملا درست است اما چیزی که من بیشتر شخصا باهاش مواجه شدم افرادی که دارای تخصص و صلاحیت هستند(البته نه آنقدر حرفه ای مانند شما) که توی این زمینه سالها کار کرده اند و اکنون به خاطر وجود رشته ها و شغل های دیگر با درآمد بیشتر(و حتی گاهی اوقات با زحمت بسیار کمتر) احساس پشیمانی میکنند و حتی گاهی اوقات وارد زمینه های دیگر میشوند!
          مثلا در دوران کارآموزی و مدت کوتاه کار در یک شرکت و گفته های دوستان با تعدادی افراد با این احساس مواجه شده ام.
          مثلا من اونجا برد مونتاژ میکردم و ساعتی 2000 تومان میگرفتم و شخص دیگری بود که بردهای فرکانس بالا با تمام پیچیدگی هایش طراحی میکرد و ساعتی2500 تومان یا نهایتا 3000 تومان میگرفت!
          شخص دیگری بود که طراح و برنامه نویس بود و ساعتی3500 تومان میگرفت!
          نکته اینجاست که حقوقی که اغلب دیدم توی این رشته میگیرند(علارغم تخصص و مدرک) در ماه زیر یک میلیون تومان یا کمتر از آن است برخلاف این که زندگی با چنین درآمدی در چنین وضع اقتصادی بسیار سخت است و بسیار تاسف بار تر این است که افرادی تحصیل کرده باید چنین درآمدی داشته باشند و آدم هایی که پنج کلاس سواد دارند با کارهای آزاد و رابطه و.... درآمد های بسیار بالاتری دارند!(اون وقت آدم احساس میکنه که عمرش تلف شده که رفته درس خوانده!)(البته اون بحث ارزش معنوی کار و خدمت به مملکت هم هست که کمتر کسی امروز حتی به زبان هم دقدقه اش هست!)
          احساس میکنم باید دوباره به این جملات فکرکنیم و با مقصر دانستن خودمون ، امید واهی به دیگران ندهیم :-bd
          [hr][size=1][color=red][b]
          هستم اگر می روم، گر نروم نیستم :rolleyes:

          دیدگاه


            استارتاپ ویکند : StartUP Weekend


            این لینکها را ببینید:

            http://startupweekend.ir/

            استارتاپ ویکند یک رویداد آموزشی-تجربی (Experiental Education) در سراسر دنیاست که در ۳ روز متوالی (در انتهای هفته) برگزار می گردد. در این برنامه شرکت کنندگان پر انگیزه ای شامل برنامه نویسان، مدیران تجاری، عاشقان استارتاپ، بازاریاب ها و طراحان گرافیک گرد هم می آیند تا طی ۵۴ ساعت ایده هایشان را مطرح کنند، گروه تشکیل بدهند و هر گروه ایده ای را اجرا کند

            ================================================== ===============================

            http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%...A9%D9%86%D8%AF

            استارتاپ ویکند
            از ویکیآ‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

            استارتاپ ویکند (به انگلیسی: Startup Weekend) یک رویداد آموزشی-تجربی (Experiental Education) در سراسر دنیاست که در ۳ روز متوالی (در انتهای هفته) برآ‌گزار میآ‌گردد. در این برنامه شرکت کنندگان پر انگیزهآ‌ای شامل برنامه نویسان، مدیران تجاری، عاشقان استارتاپ، بازاریابآ‌ها و طراحان گرافیک گرد هم میآ‌آیند تا طی ۵۴ ساعت ایده هایشان را مطرح کنند، گروه تشکیل بدهند و هر گروه ایدهآ‌ای را اجرا کند.

            این برنامه جهانی تا بحال بیش از یک هزار بار در بیش از ۴۸۰ شهر دنیا برآ‌گزار گردیده و شبکه پهناوری از مشتاقان کارآفرینی را پدید آورده است. در استارتاپ ویکند ایدهآ‌های زیادی مطرح میآ‌شوند اما آنچه در این برنامه اهمیت فراوان دارد فقط سه چیز است. اجرا، اجرا و فقط اجرا! این برنامه از ساعت ۶ بعدازظهر روز چهارشنبه آغاز و تا ساعت ۹ شب روز جمعه ادامه دارد. در این برنامه شرکت کنندگان (کمتر ۱۰۰ نفر در ۱۰ تیم) همگی در یک فضای مشترک قرار میآ‌گیرند و با کمک مربیان خبره که از میان کارآفرینان موفق انتخاب میآ‌گردند ایدهآ‌ها را به کسب و کار تبدیل میآ‌نمایند. در پایان برنامه تیمآ‌ها پروژهآ‌های خود را به هیئتی از داوران که از میان جامعه سرمایهآ‌گذار و اساتید دانشگاهی و کارآفرینان هستند، ارائه میآ‌نمایند. این رویداد در سطح جهانی توسط برندهای معتبری همچون گوگل، مایکروسافت، آمازون و ... حمایت تجاری میآ‌گردد.

            ================================================== ===============================

            برای اینکه بفهمیم استارتاپ چیست، بهتر است ابتدا بفهمیم استارتاپ چه چیزهایی نیست:
            http://www.khoshfekri.com/4581/%D8%A...-%DA%86%D9%87/

            استارتاپ یک رویداد و همایش کارآفرینی نیست.
            یک وب سایت یا یک اپ موبایل، لزوما یک استارتاپ نیست.
            استارتاپ یک شرکت کوچک که در حال درآمدزایی و رشد است، نیست.

            بر اساس تعاریف مختلف از نویسندگان و محققان این حوزه، مانند آقای استیو بلنک، اریک ریس، و کتاب ها و منابع متنوع، بهترین و جامعترین تعریفی را که برای یک استارتاپ می توان ارائه کرد، به نظر من، این است:

            استارتاپ یک سازمان موقت است که با هدف یافتن یک مدل کسب و کار تکرارپذیر و مقیاس پذیر بوجود آمده است.

            سازمان: منظور از سازمان هر نوع مجموعه ایی از افراد (یا حتی یک نفره)، ابزارها، و روابط بین آنهاست، چه به صورت شرکت ثبت شده باشد چه نشده باشد. چه دفتر کار داشته باشد چه در زیر زمین خانه قرار داشته باشد.

            موقت: یعنی استارتاپ ۱۰ ساله معنی ندارد. کار یک استارتاپ یافتن سریع مدل کسب و کار مناسب طبق تعریف بالا، در کمترین زمان ممکن است. سرعت و زمان عوامل مهمی در موفقیت یک استارتاپ هستند. هر چه دیرتر مدل کسب و کار مورد نظر را کشف کند شانس اینکه رقیبانش زودتر به نتیجه برسند و همچنین صبر، حوصله، انرژی و توان مالی گرداننده یا گردانندگان آن به سر رسد، بیشتر است.

            یافتن: این کلمه مهمی در این تعریف است. یک استارتاپ، برای یافتن هدفش در حال جستجو است. همواره در حال پژوهش و توسعه است. و باید بتواند مدل کسب و کار مورد نظر را کشف کند، و تکرارپذیر و مقیاس پذیر بودن آن را برای خود به اثبات برساند.

            عدم قطعیت: یک عبارت مهم دیگر نهفته در تعریف استارتاپ ها، عدم قطعیت است. در واقع شما به عنوان یک استارتاپ، دقیقا نمی دانید که کدام روش جواب می دهد و کدام جواب نمی دهد. شما به عنوان یک استارتاپ مطمئن نیستید که پاسخ درست کدام است. در گفتار عامیانه، استارتاپ ها، نمی دانند چکار دارند می کنند در نتیجه شما و هم تیمی های شما باید افرادی باشند که با گام نهادن در وادی های ناشناخته و آزمایش و خطا، شکست خوردن و رد شدن، مشکل و ترسی نداشته باشند.

            مدل کسب و کار (Business Model) : مجموعه ایی از روش ها و راهکارهایی است که یک شرکت، بنگاه یا سازمان برای ایجاد، ارائه و بدست آوردن ارزش (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و &hellip بکار می برد. که با طرح کسب و کار (Business Plan) نباید اشتباه گرفته شود.

            بیشتر بدانید: آیا واقعا برای شروع یک کسب و کار به طرح کسب و کار (Business Plan) نیاز است؟!

            تکرارپذیر: یعنی اینکه آن مدل کسب و کار که با هدف درآمد زایی ایجاد شده است را بتوان بارها و بارها تکرار کرد و به ازای هر تکرار، درآمد افزایش پیدا کند. یعنی در کلام ساده تر، بتوان محصول یا خدمت ارائه شده را تولید انبوه کرد.

            مقیاس پذیر: یعنی اینکه بتوان آن مدل کسب و کار را در آینده با افزایش منابع مالی ، نیروی انسانی و … توسعه داد و روش های ایجاد، ارائه و کسب ارزش را بهتر، سریعتر و بیشتر کرد.

            تکرارپذیری و مقیاس پذیری یک مدل کسب و کار، با خود، امکان رشد را به همراه خواهند آورد. بنابراین، هدف یک استارتاپ، رشد سریع است. این دو مفهوم مهم هستند که سودآوری و ثروتمند شدن را برای شما به ارمغان می آورند.

            یک مثال مرتبط برای دنیای استارتاپی:

            یکی از آشناترین مثال هایی که می توان برای مفاهیم تکرارپذیری و مقیاس پذیری در دنیای استارتاپ ها زد، فیسبوک در ماه ها و سال های اولش است. مارک زاگربرک بنیانگذار فیسبوک، فیسبوک را از خوابگاه دانشگاهش (هاروارد) شروع کرد. این وب سایت، در ابتدا توسط دانشجویان همکلاسی اش مورد توجه قرار گرفت و سپس دانشجویان دانشگاه های دیگر به آن پیوستند. در حالی که تنها یک وب سایت بود، روز به روز به کاربرانش اضافه می شد. مارک زاکربرگ به همراه همکارانش در ماه ها و سالهای ابتدایی فیسبوک، واقعا نمی دانستند که می خواهند چکار کنند و سرنوشت این کارشان به کجا خواهد کشید. آنها در ابتدا مدل درآمدزایی نداشتند و نمی دانستند چگونه باید از وب سایتی با این همه کاربر پول در بیاورند. تا اینکه در سال ۲۰۰۴ زاکربرگ دانشگاه را رها کرد و به همراه دوستانش به سیلیکان ولی نقل مکان کرد تا تمام وقت و انرژی اش را بر روی توسعه فیسبوک بگذارد. آن ها به شدت به دنبال مدل درآمدزایی بودند که اولین چیزی که به ذهنشان رسید تبلیغات آنلاین بود.

            البته درباره داستان رشد و شکست ها و موفقیت های فیسبوک، در دوره آموزشی ویدیویی «تبدیل ایده به کسب و کار: ۱۰ چیزی که موسس فیسبوک آرزو داشت زودتر می دانست! » به صورت کامل و با جزئیات توضیح داده ام.


            جایگاه نوآوری در استارتاپآ‌ها:

            استارتاپ ها، معمولا حول ایده های نوآورانه و خلاقانه بنا می شوند. در واقع فرد یا افرادی خوشفکر، با ایده های نو، در جستجوی روش هایی برای کسب درآمد از آن ایده و تولید انبوه محصولات یا خدمات مبتنی بر آن ایده هستند. نوآوری در استارتاپ ها، به شکل نوآوری در بازار یا نوآوری در محصولات و خدمات خود را نشان می دهد.


            بر اساس تعریف بالا، می توان به شرح زیر تعدادی از باورهای نادرست را اصلاح کرد:

            یک) هر استارتاپی لازم نیست حتما در حوزه کامپیوتر و اینترنت باشد. دلیل اینکه اغلب سر و صداها در باره استارتاپ ها از این حوزه بلند می شود ۲ دلیل مهم است:

            روز به روز هزینه سخت افزار، نرم افزار و زیرساخت های لازم برای راه اندازی کسب و کار در این حوزه کاهش می یابد و در نتیجه با کمترین سرمایه ها، می توان شروع به کار کرد.
            در بسیاری از کسب و کارهای این حوزه اغلب با مهیا کردن بسترهایی که بتوان در آنها تعداد کاربران، تعداد پردازنده ها، میزان حافظه دائمی و موقت، پهنای باند، و… را افزایش داد، می توان به تکرارپذیری و مقیاس پذیری دست پیدا کرد.



            دو) هر وب سایت یا اپ موبایل، لزوما نمی تواند با تعریف استارتاپ جور دربیاید. در واقع این طور باید گفت که، بیزنس پشت آن وب سایت مهم است که اگر به دنبال یافتن یک بیزنس-مدل تکرارپذیر و مقیاس پذیر با هدف رشد سریع است، جزو تعریف استارتاپ قرار خواهد گرفت.



            سه) کسب و کارهای کوچک، لزوما استارتاپ نیستند. مثلا یک پیتزا فروشی محلی که سالهاست ساندویچ و پیتزا را به یک روش تثبیت شده ی قبلی می فروشد و مشتریان و درآمدش در حال افزایش است، استارتاپ نیست. چرا که صاحبان آن از ابتدا مدل کسب و کار خود را بر اساس تجربیات و مدلهای موجود قبلی انتخاب کرده اند (پیتزا فروشی) و تقریبا با دید باز و خیال مطمئن تری، نسبت به آینده، آن پیتزافروشی را راه اندازی کرده اند.


            طرز فکر استارتاپی:

            از آنجایی که همواره شرکت های بزرگ و جا افتاده، توسط شرکت های نوپا مورد تهدید قرار می گیرد و اغلب از بین می روند، این شرکت های بزرگ به محض اینکه خود را در معرض خطر ببینند، تلاش می کنند تا جلوی این خطر را با راه اندازی یک واحد جدید در درون یا بیرون مجموعه خود بگیرند. از آنجاییکه معمولا، واحدهای کوچکتر، چابکتر از سازمان ها و شرکت های بزرگ هستند، این راه، راه مناسبی خواهد بود تا این غول های بزرگ بتوانند اینترسی بالا و تنبلی خود را به کمک واحدهای کوچک و چابک، کمتر کنند.

            به همین دلیل، اغلب شرکت های بزرگ، به این نوع طرز فکر استارتاپی پر و بال می دهند و کارکنانشان را تشویق می کنند مانند اعضای یک تیم استارتاپی کار و فکر کنند.


            نوبت شماست:

            تعاریف زیادی برای استارتاپ وجود دارد. به نظر شما کدام تعریف بهتر است؟ لطفا دیدگاه های خود را با من و دیگر خوانندگان خوشفکری در میان بگذارید و به بحث ها ادامه دهید.


            سهیل

            گردآوری و تالیف: سهیل عباسی
            سلام! سهیل هستم. نویسنده، مدیر توسعه نرمآ‌افزار، مشاور کسبآ‌وکار و مربی استارتاپآ‌ها که درباره ایدهآ‌های نو، راهآ‌اندازی و رونق کسبآ‌وکارها تحقیق و کار می کنم و به اشتراک میآ‌گذارم.

            ================================================== ===============================

            گشتی در لاله زار
            http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=76138.0

            http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=76141

            دیدگاه


              استارتاپ گرایند چیست ؟ startupgrind


              استارتاپ گرایند چیست ؟

              استارتاپ گرایند یک جنبش جهانی در جهت حمایت از کارآفرینان و موسسان کسب و کار های نوپا و تقویت روابط کاری آنان در جامعه است. این جنبش با هدف آموزش، تشویق و ارتباط سازی کمک می نماید تا ذینفعان حاضر در اکوسیستم استارتاپی شهر های مختلف با یکدیگر در ارتباط بود و از تجربیات هم بیاموزند. این برنامه پس از گذشت چهار سال از زمان شروع، اکنون در اغلب شهرهای معتبر دنیا توسط نمایندگان منطقه ای برگزار شده و بیش از ۷۵۰۰۰ نفر عضو از کشور های مختلف دارد و اعتبار جهانی آن به حدی رسیده که شرکت Google با حمایت های خود به همکاری با آن پرداخته است.

              با موسسین استارتاپ های مطرح کشورتان آشنا شوید
              داستان پیدایش و رشد کسب و کارهای اینترنتی را بشنوید
              دوست و همکار پیدا کنید

              با نیرو های متخصص جدید آشنا شوید
              ایده های خود را شکل دهید
              استارت پ آینده شوید

              این جنبش با برگزاری رویداد های ماهانه در بیش از هشتاد شـهر دنیا از موسسـین موفق استـارتاپ ها و کسب و کارهای مبتنی بر وب و فن آوری دعوت می نماید تا طی یک مصاحبه یک ساعته در فضایی کاملا دوستانه داستان، کسب و کار و زندگی حرفه ای خود را با حاضرین سهیم شده و از چالش ها و موفقیت های خود سخن بگویند. پس از هر مصاحبه بستری فراهم است که میهمانان ضمن گفتگوی آزاد انفرادی با یکدیگر آشنا شده و از کارها و پروژه های خود جویا شوند و نت ورک ایجاد کنند. از جمله ویژگی هایی که به رشد و گسترش این رویداد کمک نموده ضبط و ارسال ویدئویی تصویر برگزاری بر روی سایت جهانی استارتاپ گرایند و شبکه های ویدئویی است بطوریکه علاقمندان میتوانند از هر کجای دنیا به تماشای مصاحبه با کارآفرینان شهرهای مختلف دنیا نشسته و از تجربیات و درس های آموزنده آن جهت راه اندازی کسب و کار خود بهره ببرند.


              ================================================== ===============================

              تهران:
              http://startupgrindtehran.ir/

              تبریز:
              http://swtabriz.com/

              شیراز:
              http://leanstartupmachine.ir/

              اصفهان:
              http://startupgrindisfahan.ir/

              http://drstartup.ir/

              گشتی در لاله زار
              http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=76138.0

              http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=76141

              دیدگاه


                به چه نوع کسب و کارهایی استاتاپ گفته می شود؟

                http://digiato.com/article/2014/11/0...-%D9%85%DB%8C/

                به چه نوع کسب و کارهایی استارتاپ گفته می شود؟
                نوشته مانی قاسمی
                ۱۷ آبان ۱۳۹۳ ۱۴:۳۵
                به چه نوع کسب و کارهایی استارتاپ گفته می شود؟

                بسیار پیش آمده که در دیجیاتو از خرید و فروش های میلیون دلاری در بین شرکت های دنیای تکنولوژی خبر داده ایم. سرویس های بسیاری در سراسر جهان با ایده هایی ناب به وجود می آیند و در مدتی کوتاه موفق می شوند مسیری صد ساله را در یک شب طی نمایند.

                موفقیت این شرکت های نو پا توجه دیگر افراد را نیز به مفهوم «استارت پ» جلب کرده است. این روز ها مقالات بسیاری در رابطه با چگونگی راه اندازی یک استارت پ موفق در سطح اینترنت منتشر می شوند و کاربران بسیاری رویاهای خود را در راه اندازی استارت پی متفاوت جستجو می کنند.

                «استارت پ» چند سالی می شود که در ایران نیز رونق پیدا کرده است. برگزاری رویداد های مختلف و گردهمایی های متعدد در طول سال های گذشته کمک کرده تا همزمان با دیگر کشور ها، کاربران ایرانی نیز در تب و تاب استارت پ راه انداختن قرار بگیرند.

                داشتن یک استارت پ آنقدر جذاب است که بسیاری از ما حاضر هستیم هم اکنون از کار خود استعفا دهیم و به سمت راه اندازی کسب و کار خود روانه شویم. اما آیا قبل از انجام این کار، به عواقب آن فکر کرده ایم؟ آیا به اندازه کافی نسبت به مفهوم استارت پ آشنایی داریم؟

                حمیدرضا احمدی، دبیر کانون کارآفرینی و یکی برگزار کنندگان رویداد استارت پ ویکند در ایران، معتقد است که کاربران هنوز به درک درستی از مفهوم «استارت پ» دست نیافته اند و بیشتر درگیر و دار تب و تاب جهانی آن هستند.

                آقای احمدی بر همین اساس دست به قلم شده و تصمیم گرفته تا تعریف خود از استارت پ را ارائه دهد. در ادامه مطلب مقاله ای که ایشان برای دیجیاتو ارسال کرده اند را می توانید مطالعه کنید.



                یکی از بزرگترین اشتباهات کانون کارآفرینی ایران و بقیه فعالان حوزه استارتاپآ‌ها، این بودهآ‌ است که کمتر در مورد معنی یک کسب و کار استارتاپی بحث و گفتگو کردیم و بسیار زیاد به معرفی استارتاپ ویکند، رویدادها و دورهمیآ‌های مختلف توجه کردیم. نتیجهآ‌اش هم این شدهآ‌ است که یک گروه «استارتاپ» را با «استارتاپ ویکند» اشتباه میآ‌گیرند، و گروهی هم هستند که استارتاپآ‌ها را یک جور مد روز میآ‌پندارند و به ارزشآ‌هایی که شروع کردن یک استارتاپ میآ‌تواند برایشان داشته باشد باور ندارند.

                این بحث را باید خیلی وقت پیش شروع میآ‌کردیم ولی به قولی جلوی ضرر رو از هر جا بگیری منفعت است. در ادامه ۳ تعریف از یک استارتاپ آمده است که از منابع مختلف و تجربه شخصی به دست آمده اند. البته خیلی از جوانب کارآفرینی شهودی است و از طریق تعاریف و روشآ‌های بیآ‌شمار دیگری نیز میآ‌توان یک استارتاپ را تشریح کرد.

                تعریف خیلی ساده یک استارتاپ: استارتاپ یک کسب و کاری است که قسمتی از آن مبتنی بر فناوری است. هر کسب و کار که بر پایه فناوری است، لزوما استارتاپ نیست، ولی همه استارتاپآ‌ها به طرزی از وب، موبایل، اینترنت و تکنولوژی های جدید استفاده میآ‌کنند تا رشد بالایی داشته باشند و به تعداد کاربران بالایی برسند.



                اگر هیچ علاقهآ‌ای به استارتاپآ‌ها ندارید و تا صد سال دیگر هم نمیآ‌خواهید یک استارتاپ راه اندازی کنید، همین توضیح برای شما کافی است. توضیحات بهتر و دقیقتری هم هست که در ادامه خواهد آمد ولی همین توضیح کار شما را راه میآ‌اندازد. همانطور هم که میآ‌بینید، استارتاپآ‌ها چیز عجیب غریبی نیستند که بعد از مدتی از «مد» بیافتند.

                تنها وقتی حباب استارتاپآ‌ها خواهد ترکید که چه در ایران، چه در سیلیکون ولی، مشتریآ‌ها از استفاده از تکنولوژی خسته بشوند. مثلا اگر یکی از مشتریان ثابت آمازون با خودش فکر کند که، نه خرید از طریق سایت آمازون همچین هم خوب نیست و ترجیح بدهد سوار ماشین شده، در ترافیک بشیند و به یک فروشگاه فیزیکی رفته و لپ تاپ جدیدش را حضوری با پول نقد بخرد. در آن حالت، احتمال سقوط استارتاپآ‌ها بسیار بالا خواهد بود. در غیر این صورت به از مد افتادن این کلمه امیدوار نباشید.

                توضیح قدری پیچیده تر یک استارتاپ: در کنار رشد سریع و نسبتا ارزان، امکانی که نرم افزار و فناوری به این کسب و کارها می دهد Scalabity است، که مقیاس پذیری یا گسترش پذیری ترجمه شده است. مقیاس پذیری یکی از مهمترین شرطآ‌های یک استارتاپ است که توضیح آن کمی سخت و به شرح زیر است:

                نا متناسب بودن رشد بالای یک کسب و کار، نسبت به هزینهآ‌های آن، مقیاس پذیری نام دارد.

                آنچه گفته شده به چه معنی است؟ یعنی اگر به فرض درآمد کسب و کار شما نسبت به سال گذشته ۱۰ برابر شده باشد ولی هزینه هایتان ثابت مانده باشد، احتمالا به مقیاس پذیری رسیده اید.یا برعکس، اگر به فرض با ۲ برابر شدن درآمد کسب و کار شما، هزینهآ‌هایتان نیز ۲ برابر شود، این کسب و کار مقیاس پذیر نیست (حداقل در آن مقطع). توجه داشته باشید مقیاس پذیر بودن یا نبود ربطی به موفقیت کسب و کار شما ندارد و در حالت دوم سود شما نیز قاعدتا ۲ برابر شده و کسب و کارتان رو به رشد و پیشرفت است. ولی مقیاس پذیر نیست.





                کسب و کارهایی که مقیاس پذیر نیستند، معمولا خیلی زود به سقف میخورد. رستوران سر کوچه شما فقط ظرفیت پذیرایی از ۱۰۰ نفر را دارد. اگر آن رستوران بخواهد درآمد روزانه خود را ۲ برابر کند، باید یک شعبه دیگر با آشپز، میز و صندلی و گارسون جدید بزند که هزینه هایش نیز ۲ برابر میشود. ولی استارتاپی مانند اینستاگرام را در نظر بگیرید که از صفر تا ۳۰ میلیون کاربر را در ۲۴ ماه طی کرد، ارزش یک میلیادر دلاری را از فیسبوک گرفت، ولی کلا ۱۳ تا کارمند بیشتر نداشت. هزینه های اینستاگرام نسبت به رشد و تعداد کاربرانش بسیار ناچیز بود. یا استارتاپ واتس اپ، که ۴۵۰ میلیون کاربر جذب کرده بود، به قیمت ۱۳ میلیادر دلار فروخته شد و ۵۰ تا کارمند بیشتر نداشت. این شرکتآ‌ها مقیاس پذیرآ‌ اند، و دقیقا ارزش بالای آنها هم بخاطر مقیاس پذیری آنها است.



                نرم افزار، وب، موبایل، تکنولوژیآ‌های جدید خیلی میآ‌توانند به مقیاس پذیری کسب و کار شما کمک کنند. چون یک سایت میآ‌تواند در ماه اول به ۱۰ نفر سرویس دهد، همان سایت با سرور های قویآ‌تر (که قیمت ناچیزی دارند) میآ‌تواند ماه بعد همان سرویس را به ۱۰ میلیون نفر عرضه کند.

                پس استارتاپآ‌ها کسب و کارهایی هستند که رشد بالایی دارند و (معمولا از طریق نرم افزار و فناوری) میخواهند به مقیاس پذیری برسند.

                توضیح پیچیدهآ‌تر: حالا شاید با خودتان بگویید که چه خوب، اگر میآ‌شود سرویس با ارزشی ارائه کرد که با هزینهآ‌های ناچیز میلیونآ‌ها کاربر داشته باشد، چرا همه استارتاپ نمی زنند؟

                چون در حال حاضر هیچ فرمول ثابتی برای راه اندازی و رشد یک سرویس استارتاپی وجود ندارد. هیچ کس نمیآ‌تواند به شما بگوید که اگر فلان کار را شروع کنید و کیفیت محصولتان خوب باشد، بی شک در ظرف ۳ یا ۴ سال میآ‌توانید مثل زاکربرگ دنیا را بگیرید و میلیادر شوید.

                همه استارتاپآ‌ها در حال جستجو برای پیدا کردن مدل تجاری ای هستند که ۱) مقیاس پذیر باشد و ۲) مشتریان زیادی جذب آن شود. ترکیب این ۲ مورد باعث میآ‌شود که خیلی از استارتاپآ‌ها شکست بخورند. آمار جهانی میآ‌گوید که از هر ۱۰۰ استارتاپ ۹۰ تا از آنها شکست میآ‌خورند، و از ۱۰ تای باقی مانده فقط شاید یکی از آنآ‌ها به موفقیت استارتاپآ‌های معروفی مثل آمازون و فیسبوک و گوگل برسند. اکثر استارتاپ ها هیچ وقت نمیآ‌توانند مشتریان زیادی را جذب کنند.



                احتمال بالای شکست باعث شده است که استارتاپآ‌ها به روشآ‌های چابک و ناب، بیشتر و بیشتر رو بیاورند. بجای اینکه از روز اول شرکتی ثبت کنند و سر سهم شراکت با هم دعوا کنند، یک گروه موقت تشکیل میدهند که از طریق آزمون و خطا، راهآ‌های مختلفی را امتحان کند. بجای اینکه ۶ ماه درب اتاق خود را ببندند و کد بزنند، در ظرف ۶ روز یک محصول اولیه ای به تعدادی مشتری عرضه میکنند تا ارزشآ‌های محصول خود را با توجه به بازخورد مشتریان بسنجند. بجای اینکه طرح تجاری ۱۰۰ صفحهآ‌ای تالیف کنند و سعی کنند پنج سال آینده را پیش بینی کنند، در ۱۰ ساعت مدل تجاری خود را بر روی بوم کسب و کار پیاده می کنند و قدم به قدم با مصاحبه با مشتریان اولیه خود، به اعتبارسنجی فرضیات کسب و کارشان می پردازند. استارتاپآ‌ها لازم است با برداشتن قدمآ‌های کوچکآ‌تر، حساب شدهآ‌تر و با ریسک پایینآ‌تر جلو بروند.

                پس تعریف آکادمیک یک استارتاپ میآ‌شود:

                یک سازمان موقت که در جستجوی یک مدل تجاری مقیاس پذیر و پایدار است.

                ولی خوب این تعریف هم کاملا تمام زوایا و شرایط یک استارتاپ را توضیح نمیآ‌دهد. استارتاپآ‌ها مثل شطرنج میآ‌مانند، قواعد بازی را میآ‌توان در چند دقیقه یاد گرفت ولی حرفهآ‌ای شدن، پیشآ‌بینی نیازهای بازار آینده، و ضریب موفقیت بالا، سالآ‌ها تمرین لازم دارد.

                دلیلی که شور و شوق زیادی در ایران پیرامون مباحث استارتاپی است، جمعیت بالا، تحصیل کرده و جوان، به علاوه نفوذ اینترنتی بالای این کشور نسبت به کشورهای منطقه است. همچنین به دلیل راه اندازی ۳G توسط اوپراتورهای نسل اول و دوم و رشد بسیار بالای استفاده از تلفنآ‌های هوشمند، فضای مانور و گسترش بالایی در اختیار کسب و کارهای حوزه تجارت الکترونیک و استارتاپ ها قرار گرفته است. امیدواریم موفقیت آنها باعث انگیزه بیشتر در نسل بعدی از کارآفرینانی شود که صرفا به کارمندی و یا داشتن یک کسب و کار کوچک قانع نیستند.

                بیشتر بخوانید : http://digiato.com/article/2014/11/08/%d8%a8%d9%87-%da%86%d9%87-%d9%86%d9%88%d8%b9-%da%a9%d8%b3%d8%a8-%d9%88-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%87%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d8%a7%d9%be-%da%af%d9%81%d8%aa%d9%87-%d9%85%db%8c/#ixzz3abDtunj3
                گشتی در لاله زار
                http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=76138.0

                http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=76141

                دیدگاه


                  پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

                  توصیه:

                  در این بازارها جستجو کنید:

                  بازار فروش کالای برق و الکتریک: در تهران=لاله زار

                  بازار فروش لوازم خانگی الکترونیک: در تهران = خیابان جمهوری و سه راه امین حضور

                  بازار فروش لوازم الکترونیک: در تهران= پاساژ امجد - عباسیان - توکل -

                  بازار فروش لوازم کامپیوتر: در تهران = پاساژ رضا - پاساژ پایتخت

                  بازار فروش موبایل و تبلت و ...: در تهران = پاساژ علاالدین و ...

                  فروشنگان لوازم برقی و الکترونیک خودرو: در تهران= سعدی و اکباتان

                  بازار لوازم صنعتی برقی و الکترونیکی: در تهران = سعدی

                  ========================================

                  تقزیبا" نسبت به تمام آن محصولات ، می توانید به این امور فکر کنید:

                  تولید ( بالاترین سرمایه گذاری را نیاز دارد : مالی و تکنولوژی)
                  توزیع و فروش ( سرمایه متناسب نیاز دارد )
                  نصب و راه اندازی ( با یک تلفن و تبلیغ شروع کنید )
                  تعمیرات ( یک میز و چند وسیله کار و تجربه کافی در یک کارگاه/مغازه برای شروع خوب است )


                  ========================================

                  توصیه دوم:

                  رفتار مردم با شتاب زیادی به سوی شبکه های اجتماعی موبایلی ، تمایل یافته:

                  طرح و اجرای شبکه های پیام رسان نوشتاری و صوتی و تصویری و اشتراک گذاری فایلها

                  و طرح و اجرای کسب و کارهای مبتنی بر آن شبکه ها، آینده ای با رشد انفجاری خواهد داشت.

                  بروید و تلفیقی از "فیس بوک + توییتر + وایبر + ...." را ایجاد کنید! و خواب را بر دارندگان گوشی و تبلت حرام کنید!


                  ================================================== =====

                  درود
                  گشتی در لاله زار
                  http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=76138.0

                  http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=76141

                  دیدگاه


                    TED.com

                    سخنرانی های افراد صاحب ایده های بزرگ را در آمریکا ببینید:

                    http://www.ted.com/

                    ==============================

                    تد
                    از ویکیآ‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
                    David Bolinsky presentation at TED 2007.jpg

                    تِد (به انگلیسی: TED) مخفف Technology, Entertainment, Design، نام یک سازمان غیر انتفاعی آمریکایی است. شهرت این سازمان بخاطر برگزاری کنفرانسآ‌های ویژهآ‌ایست که هر ساله برگزاری میآ‌شوند و با نام TED Conference شناخته میآ‌شوند.

                    این سازمان در سال ۱۹۸۴ در کالیفرنیا تاسیس گردید و امروزه در اقصی نقاط جهان برگزار میآ‌گردد.

                    هدف از برگزاری این کنفرانسآ‌ها، گردهمایی مدیران شرکتآ‌های بزرگ فناوری دنیا (گوگل، مایکروسافت، اپل، سان مایکروسیستمز و ...)، در یک مکان و زیر یک سقف، با برترین دانشمندان، هنرمندان، معماران، اساتید، و نظریهآ‌پردازان تمامی رشتهآ‌های علمی و کاربردی (شخار کاپور، جیمز کمرون، بیل گیتس، ال گور، جرج اسموت، بیل کلینتون، براین گرین، استیون هاوکینگ، ریچارد داوکینز و ...) است تا با تبادل اطلاعات راهکارهایی برای معضلات بزرگ جهان بیابند.[۱][۲]
                    گشتی در لاله زار
                    http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=76138.0

                    http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=76141

                    دیدگاه


                      پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

                      .
                      http://www.nsfund.ir/specia-menu/3
                      .
                      http://www.daneshbonyan.ir/
                      .
                      .
                      http://www.daneshbonyan.co/
                      .
                      .
                      http://iranetavana.ir/
                      .
                      .
                      http://iranetavana.ir/%D9%BE%D8%A7%D...1%D8%A7%D9%86/
                      گشتی در لاله زار
                      http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=76138.0

                      http://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=76141

                      دیدگاه


                        پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

                        من با این موافقم که استارتاپ ها اثر فوق العاده ای توی پیدا کردن بازار هدف دارند و خودم همیشه برای کارها و ایده های جدید سعی میکنم برنامه ریزی شبیه به استارتاپ ویکند داشته باشم.
                        اتفاقا هفته ی پیش توی اصفهان استارتاپ برگزار شد.
                        http://isfahan.startupweekend.ir/

                        اما برای پیداکردن بازار هدف نیاز شدیدی به همکار و مشاور علمی و همچنین مشاور بازار هست که متاسفانه در این قسمت نقطه ضعف زیادی داریم.
                        شاید اینکه کسی به ما راه اندازی یک کسب و کار تازه و تفکر بازاری را آموزش نداده ، دلیل عدم موفقیت ماست.
                        خلق ایده ی نو که البته تجاری هم باشه سخته ، و اینکه اطلاعی در مورد بازار هدف نداشته باشیم کار رو خیلی سخت تر میکنه.

                        به نظر من بهتره در مورد راه های پیدا کردن بازار هدف بیشتر صحبت کنیم تا قبل از اینکه دست به کاری بزنیم و عمرمونو در کشیدن PCB و برنامه نویسی تلف کنیم، بازار مخاطب را پیدا کنیم و پس از کسب اطمینان از بازار دست به عملی کردن ایده بزنیم.
                        اینجوری لازم نیست اول طراحی کنیم و بعد دنبال مشتری بگردیم ،

                        یعنی مراحل زیر را برای رسیدن به موفقیت ، پله پله پیش میبریم: :job:
                        1- خلق ایده
                        2- بررسی عملی بودن ایده
                        3- بررسی محصولات مشابه
                        4- بررسی بازار هدف
                        5- وجه تمایز با محصولات مشابه
                        6- تخمین میزان سرمایه و سود
                        7- تکمیل تیم کاری
                        8- طراحی سخت افزار
                        9- توسعه ی نرم افزار
                        10- تولید نمونه اولیه محصول
                        11- تولید نهایی محصول
                        12- تبلیغات برای کسب اعتبار در بازار هدف
                        13- موفقیت
                        Reveng will surely come... Your hard time are ahead
                        // - - - - - - - - - -
                        برگه های کتاب به منزله بالهایی هستند که روح ما را به عالم نور و روشنایی پرواز میآ*دهند. فرانسوا ولتر
                        // - - - - - - - - - -
                        اگر برای هرچیزی به غیر از علاقه ی شدیدتان به الکترونیک تلاش کنید ، خیلی دور نخواهید رفت / خیلی هم خوب نخواهید شد.
                        // - - - - - - - - - -

                        دیدگاه


                          پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

                          نوشته اصلی توسط Saeid.exe
                          من با این موافقم که استارتاپ ها اثر فوق العاده ای توی پیدا کردن بازار هدف دارند و خودم همیشه برای کارها و ایده های جدید سعی میکنم برنامه ریزی شبیه به استارتاپ ویکند داشته باشم.
                          اتفاقا هفته ی پیش توی اصفهان استارتاپ برگزار شد.
                          http://isfahan.startupweekend.ir/

                          اما برای پیداکردن بازار هدف نیاز شدیدی به همکار و مشاور علمی و همچنین مشاور بازار هست که متاسفانه در این قسمت نقطه ضعف زیادی داریم.
                          شاید اینکه کسی به ما راه اندازی یک کسب و کار تازه و تفکر بازاری را آموزش نداده ، دلیل عدم موفقیت ماست.
                          خلق ایده ی نو که البته تجاری هم باشه سخته ، و اینکه اطلاعی در مورد بازار هدف نداشته باشیم کار رو خیلی سخت تر میکنه.

                          به نظر من بهتره در مورد راه های پیدا کردن بازار هدف بیشتر صحبت کنیم تا قبل از اینکه دست به کاری بزنیم و عمرمونو در کشیدن PCB و برنامه نویسی تلف کنیم، بازار مخاطب را پیدا کنیم و پس از کسب اطمینان از بازار دست به عملی کردن ایده بزنیم.
                          اینجوری لازم نیست اول طراحی کنیم و بعد دنبال مشتری بگردیم ،

                          یعنی مراحل زیر را برای رسیدن به موفقیت ، پله پله پیش میبریم: :job:
                          1- خلق ایده
                          2- بررسی عملی بودن ایده
                          3- بررسی محصولات مشابه
                          4- بررسی بازار هدف
                          5- وجه تمایز با محصولات مشابه
                          6- تخمین میزان سرمایه و سود
                          7- تکمیل تیم کاری
                          8- طراحی سخت افزار
                          9- توسعه ی نرم افزار
                          10- تولید نمونه اولیه محصول
                          11- تولید نهایی محصول
                          12- تبلیغات برای کسب اعتبار در بازار هدف
                          13- موفقیت
                          واقعا باهاتون موافقم اینطوری درصد شکست نیز به شدت میاد پایین

                          در حال حاضر بنظر من چینی از از خود ما بهتر بازار مارو شناختند و بدون ازمون و خطا هزاران عدد محصول با تیراژ بالا تولید میکنن و همشون فروش میره و هیچکدوم از طرحاشون با شکست مواجه نمیشه
                          ولی خوده ما اگه کلی بشینیم فکر کنیم بازار و محصول هدف رو درست شناسایی نمیکنیم و در تولید حتی یک محصول نیز در مانده ایم

                          دیدگاه


                            پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

                            نوشته اصلی توسط saeedxs
                            در حال حاضر بنظر من چینیها از از خود ما بهتر بازار ما رو شناختند و بدون آزمون و خطا هزاران عدد محصول با تیراژ بالا تولید میکنن و همشون فروش میره و هیچکدوم از طرحهاشون با شکست مواجه نمیشه
                            ولی خوده ما اگه کلی بشینیم فکر کنیم بازار و محصول هدف رو درست شناسایی نمیکنیم و در تولید حتی یک محصول نیز در مانده ایم
                            کلیت حرف شما درست است اما هر اقتصادی مختصه های خاص خودش را دارد که ابتدا باید آنها را بشناسید. به عنوان نمونه ما در اوایل، با یک سال کار مداوم و هزینه، یک سیستم دزدگیر واقعا پیشرفته طراحی کردیم و خواستیم آن را با عقد قرارداد از طریق عمده فروشیهای پر سابقه تهران در سطح کشور توزیع کنیم. اکثر آنها در بدو امر استقبال و پذیرائی خوبی از ما کردند و حتی از قیمت خوب و مشخصات کیفی بالای آن هم تعجب کردند اما رضایت برای توزیع آن نمی دادند!
                            تا این که بالاخره یک شیر پاک خورده ای از میان آنها، اصل دلیل را صادقانه برای ما روشن کرد. گفت ما نماینده شرکت خارجی و وارد کننده هستیم و این سیستمها را با احتساب عوارض گمرکی و هزینه های حمل و نقل، از قرار هر کدام حدود 35000 تومان وارد می کنیم و مقداری هم از زیر میز به کارمندان وزارت صنعت و معدن می دهیم برای اخذ مجوز واردات و دریافت ارز دولتی. اما هر کدام را 225000 به همکار می فروشیم یعنی حدود نهصد درصد سود! حالا به لحاظ منطق بازار، دقیقا چرا باید این دستگاه شما را بخریم 90000 تومان و نهایتا بفروشیم 100000 تومان و تازه بازار جنس خودمان را هم کساد کنیم؟!

                            دیدگاه


                              پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

                              بسیار موضوع عالی بود . سر فرصت باید همشو بخونم

                              ولی یه چی بگم :

                              مشکل ما بیشتر اینه که میخایم همه کاره باشیم . که نمیشه

                              به شخصه در مورد بازاریابی و فروشی کلا علاقه ای ندارم و بیشتر طرح تو ذهنم هست و ساختش
                              پس بهتره هر کس کاری رو که توش مهارت بیشتر داره انجام بده
                              مشخصه که یک نفر از عهده همه موارد بر نمیاد

                              دیدگاه


                                پاسخ : کار و اشتغال در برق و الکترونیک

                                اما
                                از بحث و ریشه یابی که بگذریم
                                به نظر شماها تو این شرایط باید چه کاری انجام داد؟ :job:

                                برای تغییر وضعیت از حالت "عدم اطمینان شغلی" به حالت "امنیت شغلی" دقیقا باید چکار کنیم؟ قبل از اینکه دست به کار بشیم و شروع به کشیدن PCB کنیم و... ، کجا را بگردیم تا بفهمیم محصولی که داریم روش وقت میذاریم در بازار جا باز میکنه و درصد موفقیت را بالا ببریم؟


                                نوشته اصلی توسط مهندس نوآور
                                تا این که بالاخره یک شیر پاک خورده ای از میان آنها، اصل دلیل را صادقانه برای ما روشن کرد. گفت ما نماینده شرکت خارجی و وارد کننده هستیم و این سیستمها را با احتساب عوارض گمرکی و هزینه های حمل و نقل، از قرار هر کدام حدود 35000 تومان وارد می کنیم و مقداری هم از زیر میز به کارمندان وزارت صنعت و معدن می دهیم برای اخذ مجوز واردات و دریافت ارز دولتی. اما هر کدام را 225000 به همکار می فروشیم یعنی حدود نهصد درصد سود! حالا به لحاظ منطق بازار، دقیقا چرا باید این دستگاه شما را بخریم 90000 تومان و نهایتا بفروشیم 100000 تومان و تازه بازار جنس خودمان را هم کساد کنیم؟!
                                داستان شما واقعا برام جالب بود
                                در پی طنزی تلخ ، لبخندی تلخ بر لبان نقش می بندد :smile:
                                Reveng will surely come... Your hard time are ahead
                                // - - - - - - - - - -
                                برگه های کتاب به منزله بالهایی هستند که روح ما را به عالم نور و روشنایی پرواز میآ*دهند. فرانسوا ولتر
                                // - - - - - - - - - -
                                اگر برای هرچیزی به غیر از علاقه ی شدیدتان به الکترونیک تلاش کنید ، خیلی دور نخواهید رفت / خیلی هم خوب نخواهید شد.
                                // - - - - - - - - - -

                                دیدگاه

                                لطفا صبر کنید...
                                X