با سلام
در راستای صحبتآهای تاپیک جنگ بین ویندوز و لینوکس به مقالهآای جالب در www.foss.ir برخوردم که به نظرم خیلی جالب آمد. از این جهت متن کامل را برای دوستان اینجا کپی میآکنم. اگر هم علاقه دارید خودتان میآتوانید مستقیم به منبع اصلی مراجعه کنید (به جد توصیه میآکنم این نوشته را بخوانید خالی از لطف نیست):
•مدرنآها
ویندوز یک محصول صنعتی مدرن است، ریشه در همان نظامی که سرمایه، اصلیآترین واژهآاش است و انحصار حیاتیآترین ترفندش. قاعده خیلی ساده است: تنها بابت چیزی که انحصاراً در دست شماست، میآتوانید پول بگیرید. انحصار ویندوز، انحصار تکنولوژی است. این قاعده هم رایج و ساده است، همیشه معیار ارزشمند برآیندی از این موارد است: کارآیی، کیفیت، راحتی و ارزانی، تازگی و در نهایت چیزی عجیب که هیچ گاه دقیقاً معلوم نیست چیست، گاهی حتی مضحک بودن. پس چیزی به اسم تکنیک وجود دارد که نتیجهآاش محصول ما را ارجمند و جریان سرمایه را به سمت ما جاری میآکند. قدم بعدی برای ساختن محصول این است که ارزشآها را دریابیم، و حتماً اسطوره سازی هم گام مهمی است. اسطورهآای که حاصل پیچیدگی تکنیک است، اسطورهآای که نیازش رمزآلودگی است؛ مایکروسافت یک اسطوره است، اسطوره Capita . مایکروسافت یک نهاد صنعتی مدرن است، درست مثل معادن ذغال سنگ. در این معدن برنامهآریزی، کارگران متبحری هم هستند، بهترینآهای همه دنیا: شرقی و غربی. کارگرانی که امروز از مهندسین نرمآافزار و علوم کامپیوتر، مدیران پروژه، گرافیستآها و بازاریابآها تشکیل شدهآاند، آنان که وجه تمایزشان تکنیک است، آنها تکنسینآاند؛ مایکروسافت مثل معادن ذغال سنگ است، با این فرق که این بار محصول نه سنگآهاو کار سخت ، که هدف تولید "نرمآافزار" است و کارتان پایه گذاردن اصول محکم. از اسطورگی و رازآلودگی گفتیم، و ارجاع به نمادهای مدرن: اینجا "جان بول" هم داریم، نماد سرمایهآدار، اما این بار نه یک مرد مسن و چاق انگلیسی با تازیانه و کلاه، سرمایه دار ما یک جوان خوش لباس است، جوانی که به تبع اسطورهآها(و اسطورهآسازها)در عصر خودش، از مدرسه و قالب پدران فراری شده، تا خود قالب ایشان گیرد، و با همه سادگی آن چنان در راز و رمز پیچیده شده که حالا برای همه (حتی آنها که نمیآدانند ویندوز چیست) اسطوره شده: اسطوره ثبات، اقتدار و انحصار: بیل گیتس . ویندوز قرار بود پنجرهآساز باشد، بیآهیچ ادعا. ویندوز رسم Mac-OS را پیش گرفت، اما امروز پنجره ویندوز به هوای خفقان آور قالبآهای سرمایهآداری کهنه باز میآشود. ویندوز که روزگاری برایمان مایه فخر بیآادعایی تکنیک و کارکردن بود، همان که روزگاری در کنارMS_DOS سیستم عامل مبتنی بر محیط متنی و در نتیجه منعطفآتر و حرفهآایآتر میآزیست، ناگهان سیاهچال معنا شد: ظاهر فریب، گرانقیمت و پر از اشکال و شتاب که فریاد ادعایش حرفهآای ها را میآآزرد و آماتورها را مدهوش کرده بود. آنکه روزگاری به مدد تفاوتآهای بنیادین در نگارشآهای متوالی فروش میآکرد، امروز تنها بهانه تغییر چهره و بزک کردن شماره نگارشش بالا میآرود.
حالا کاربران برای داشتن آن مجبور به تحمل خطای همراهش و ویروسهای آن هستند.Internet Explorer با خطاهای امنیتی فراوان- که داستان دادگاهی شدنش به جرم انحصاری که بیل گیتس به آن تحمیل کرده بود را هنوز خیلی ها به یاد دارند- هر روز بیشتر در عمق ویندوز فرو میآرود و شما را مجبور به استفاده از خود میآکند؛ Outlook Express که سوراخآهای امنیتیآاش تا به حال بارها راه را بر ویروسآها گشوده و به مدد همبستگی با Explorer و نیز Hotmail و MSN که هر دو چهرهآهای استبداد اینترنتی مایکروسافت هستند، مانده است. از سویی دیگر آمدن تائیدیهآهای سختآافزاری و درایورهای مایکروسافت عرصه این انحصار را علاوه بر بازار نرمآافزار و اینترنت به حیطه سخت افزار نیز کشانده و آن آرم Designed for Microsoft Windows که رانت مایکروسافت به شرکتآهای سخت افزاری برای تشدید تمامیت خواهیآاش است ترس از منظره آینده را بیشتر میآکند. حکایت آخری که میآماند: لو رفتن بخشی از متن اصلی هسته ویندوزNT، پهلوان اسطوره ای مدرنمان را دچار وحشت کرده، همیشه تمامیت خواه ها را تروریسم به چالش میکشد .
آخرین حکایتی که یک روز تعریف می شود، ماجرای مردی است که روزگاری ثروتمندترین مرد انسان روی زمین بود و آنقدر فروخت و آن قدر بد فروخت که بازارش کساد شد، شاید روزی به داستان پدرسالاری بیل گیتس و تمرکز کاپیتال بخندیم.
•پست مدرنآها
امروز در کتابآهای فلسفی یک روز به نام روز مرگ مدرنیته وجود دارد، روزی در ؟ با تخریب چند برج آمریکایی، اما بعضیها که به عصر سایبرنتیک و مجاز ایمان دارند، دوستآ آدارند که این روزمرگ را تغییر دهند. روز مرگ اسطوره مایکروسافت یا معادلاً تولد لینوکس. چه زمانی؟ هیچ کس نمیآداند کی بوده؛ شاید روزی که ریچارد استالمن بنیاد نرمآافزار رایگان FSF را پایه گذارد. نهادی که بر خلاف جریان رایج به دنبال تولید برای کسب مستقیم نبود، بلکه جویای تولید با هدف توسعه بوده، توسعهآای که لاجرم روزی برای ما سودآور است. بنیادی که اصلی ترین تولیداتش تا پیش از لینوکس ابزارهای توسعهآای بود Emacs و gcc دو ابزار برنامهآنویسی که عمدتاً به دانشگاهیان اجازه میآداد فارغ از بحث پرداخت هزینه یا مسائل قانونی به توسعه برنامهآهای مورد علاقهآشان بپردازند. FSF، عکس یک گوزن شاخدار را به عنوان آرم خود انتخاب کرد و روزبه روز در محیط مجازی توسعه یافت. محصولاتش در حیطه سیستم عامل را با GNU معرفی کرد و شعاری عجیب:GNU یونیکس نیست.
شاید هم درستآتر باشد که این زادروز را همان روزی بدانیم که لینوس توروالدز، یک دانشجوی سال دوم رشته علوم کامپیوتر دانشگاه...، چون استطاعت خرید یونیکس برای انجام پروژه دانشگاهیآاش را نداشت، یک نمونه کوچک از این سیستم عامل را نوشت، با gcc ترجمه و اجرا کرد و متن آن را روی سایت FSF گذاشت؛ شاید برای شوخی نام آن را هم با تغییر s آخر اسمش به x ،Linux گذارد. آرمی که لینوس توروالدز برای لینوکس برگزید یک پنگوئن بود. این فرارفتن از مدرنیته حقیقتاً مولود محیطآهای آکادمیک بود و محیطی که در آن سرمایه به مفهوم رایج نقش ایفا نمیآکند. این جا اهداف بلندمدت و توسعهآای معنای بیشتری دارند. از این جای داستان به بعد خیلی سریع پیش رفت، آن قدر که هنوز که هنوز است، خیلیآها متوجه نشده اند: لینوکس هر روز حامیان بیشتری پیدا کرد و پیچیدهآتر و کاملآتر شد، اما هنوز به رسالت اصلیآاش پایبند مانده: متن باز و کد اصلی برنامه به طور کامل در اختیار همه و برنامه کاملاً رایگان است. در حقیقت وفادار به همان میثاق FSF- هدفی که با کنایه به کپیآرایتCopyright - میثاقی حقوقی که حامی و مشروعیت بخشنده به انحصارهای بازار سرمایه داری سنتی است- کپیآلفت Copyleft خوانده شده است؛ همان GPL که مدعی است بر خلاف همه قراردادهای حقوقی تاریخ بشر هدفش نه تحدید مالکیت که اعطای آزادی Freedom است. این اصلیآترین خلاف آمد تاریخ و به خصوص مدرنیته است. این جا سرزمین مجازی بود و ساکنان اصلیآاش(دانشگاهیان) میآخواستند اصول خودشان را بر آن حاکم کنند. اصولی برآمده از روشنفکری و فرهیختگی: مهمآترین اصل آزادی است، حتی اگر به آنارشیسم تنه زند. پس رسالت بعدی حذف تمرکز بود، تمرکزی که علت و معلول سرمایهآداری مدرن است. این شکستن تمرکز در حقیقت راه را برای آزادی اقتصادی باز می کرد.
شما در هر کجای دنیا که بودید می توانستید متن اصلی لینوکس را به رایگان از اینترنت دریافت کنید، در آن تغییر دهید(یا ندهید!) و این محصول را به رایگان یا در ازای دریافت پول به دیگری واگذار کنید. این تمرکزشکنی نتایج عجیبی داشت: لینوکس به سرعت پیشرفت کرد، ایرادهایش کشف شد و راه توسعه در پیش گرفت. شرکای این توسعه طیف وسیعی بودند؛ عمدتاً دانشگاهیان یا مهندسان نرمآافزاری که در وقتآهای آزاد به این کار می پرداختند و برخی دشمنان کهنه مایکروسافت مانند Netscape.
موضع گیری مایکروسافت هم جالب بود: مقابله سنتی حقوقی که این بار به علت پراکندگی توسعه دهندگان و سودآور نبودن آن برای آنان با شکست مواجه شد. لینوکس که زاده دنیای ورای مدرنیته بود مفاهیم مدرن دیگری به جز سرمایه و حقوق را هم به چالش گرفت، مثلاً مرزها و کشورها. این طور شد که حالا لینوکسی که روی کامپیوتر من نصب شده، بخشی از آمریکا آمده، قسمتی از آلمان، جایی از فرانسه و روسیه و... اینگونه است که یک ایرانی برای آن که یک مشکل سختآافزاری را حل کند، در اینترنت درخواست کمک میآکند و درجوابش مثلاً یک مهندس اسرائیلی به او یاری میآرساند.
شاید این اولین کنش اصیل در جهت جهانی شدن به مفهوم پست مدرن (نه به معنای نخ نمای مدرنش) باشد: کنشی که به پول معطوف نیست. این شکستن مرزها و اتحاد ملیتآها، از سویی دیگر بر تنوع و تکثر فرهنگآها صحه می گذارد. شما می توانید به راحتی یک نسخه کاملاً محلی از لینوکس داشته باشید، چون متن اصلی آن در اختیارتان است. به راحتی میآتوانید ظاهرش را تغییر دهید و تواناییآهای دیگر(مانند پشتیبانی از زبانتان) را به آن بیافزائید. چه بسا در آینده فرهنگآهای محلی ایران هم نسخه لینوکس ویژه خود را پیدا کنند؛ همان طور که کشورهای آسیایی و اروپایی نسخهآهای اختصاصی ویژه خود را دارند و در خیلی جاهای دیگر مثل کشور خودمان بر ملی شدن لینوکس تأکید میآشود. از افقی وسیعآتر حاصل شکسته شدن مرزها با تأکید بر تنوعآهاست؛ ارزشی که آن قدر میآارزید که شهرداری یکی از شهرهای آلمان به رغم پیشنهاد مایکروسافت مبنی بر فروش محصولاتش با یک دهم قیمت، از قبول آن سرباز زد و لینوکس را به عنوان سیستم عامل محلی در نظر گرفت.
مفهوم بعدی که باید به بازی گرفته میآشد، اصالت بود. معنایی عمیق و جدی در دنیای مدرن که خیلی از مواقع بر کارآیی پیشی میآگیرد. اما در لینوکس اصالت، محوریت خود را از دست داده. برای لینوکس مهم نیست که چگونه شما آن را می بینید. در حقیقت حالا بیش از ده نوع واسطه ارتباط با لینوکس وجود دارد که توسط نهادها و شرکتآهای مختلف ساخته شده، که خیلی از آنها تقلید از ویندوزند حتی از نظر یک گرافیست حرفهآای شاید کیفیت مشابهآهای ویندوزیشان را ندارند. جالبآتر آن که حرفهآایآترها لینوکس را نه به خاطر رابط گرافیکیآاش، که به خاطر محیط متنیآاش میآخواهند: همان صورت قدیمی که در Dos و یونیکس وجود داشت؛ صورتی که رسالتش زیبایی به مفهوم مدرن آن نیست، بلکه هدف اصلی در این جا آن است که محصول کار کند، این شاید به ما نشان دهد که در آینده به چه چیزی زیبا گفته خواهد شد: به چیزی که خوب کار کند. در این جا یک چالش فلسفی جدید پدیدار میشود؛ در جهان مدرن فرم بر محتوا غلبه پیدا کرد، نقش محتوا و کارکرد از مهمآترین موضوع به مسئلهآای فرعی در کنار فرم و چگونگی کارکرد تقلیل یافت، اما انگار لینوکس در حرکت خلاف جهت روند رایج جهان مدرن این قاعده را زیر پا گذاشته است.اصالت از جنبه دیگری هم به بازی گرفته شدهآاست. در لینوکس همه چیز قلابی و تقلیدی است، بدون آن که هیچ تلاشی برای اصیل جلوه دادن به مفهوم سنتی باشد.
به هر حال امروز در آغاز راه این رویداد عظیم هستیم. انقلابی در عرصه مجاز و سایبرنتیک که نتیجهآاش شکست روند رایج مدرن مبتنی بر سرمایه است، نظامی که از دو قطب ارباب و بنده تشکیل شدهآاست. ادعای جهان آینده سرمایه داری نه بر اساس درآمد که بر بنای توسعه است. توسعهآای که در نظامی هم سطح از سفارشآدهندگان و کاربران و صاحبان از سویی و تکنسینآها و توسعهآدهندگان از سویی دیگر فراهم میآآید: تصاحب رایگان، فروش نرمآافزار به قیمت هیچ.
منابع:
http://www.itna.ir/archives/article/all.php
http://www.technotux.org
در راستای صحبتآهای تاپیک جنگ بین ویندوز و لینوکس به مقالهآای جالب در www.foss.ir برخوردم که به نظرم خیلی جالب آمد. از این جهت متن کامل را برای دوستان اینجا کپی میآکنم. اگر هم علاقه دارید خودتان میآتوانید مستقیم به منبع اصلی مراجعه کنید (به جد توصیه میآکنم این نوشته را بخوانید خالی از لطف نیست):
•مدرنآها
ویندوز یک محصول صنعتی مدرن است، ریشه در همان نظامی که سرمایه، اصلیآترین واژهآاش است و انحصار حیاتیآترین ترفندش. قاعده خیلی ساده است: تنها بابت چیزی که انحصاراً در دست شماست، میآتوانید پول بگیرید. انحصار ویندوز، انحصار تکنولوژی است. این قاعده هم رایج و ساده است، همیشه معیار ارزشمند برآیندی از این موارد است: کارآیی، کیفیت، راحتی و ارزانی، تازگی و در نهایت چیزی عجیب که هیچ گاه دقیقاً معلوم نیست چیست، گاهی حتی مضحک بودن. پس چیزی به اسم تکنیک وجود دارد که نتیجهآاش محصول ما را ارجمند و جریان سرمایه را به سمت ما جاری میآکند. قدم بعدی برای ساختن محصول این است که ارزشآها را دریابیم، و حتماً اسطوره سازی هم گام مهمی است. اسطورهآای که حاصل پیچیدگی تکنیک است، اسطورهآای که نیازش رمزآلودگی است؛ مایکروسافت یک اسطوره است، اسطوره Capita . مایکروسافت یک نهاد صنعتی مدرن است، درست مثل معادن ذغال سنگ. در این معدن برنامهآریزی، کارگران متبحری هم هستند، بهترینآهای همه دنیا: شرقی و غربی. کارگرانی که امروز از مهندسین نرمآافزار و علوم کامپیوتر، مدیران پروژه، گرافیستآها و بازاریابآها تشکیل شدهآاند، آنان که وجه تمایزشان تکنیک است، آنها تکنسینآاند؛ مایکروسافت مثل معادن ذغال سنگ است، با این فرق که این بار محصول نه سنگآهاو کار سخت ، که هدف تولید "نرمآافزار" است و کارتان پایه گذاردن اصول محکم. از اسطورگی و رازآلودگی گفتیم، و ارجاع به نمادهای مدرن: اینجا "جان بول" هم داریم، نماد سرمایهآدار، اما این بار نه یک مرد مسن و چاق انگلیسی با تازیانه و کلاه، سرمایه دار ما یک جوان خوش لباس است، جوانی که به تبع اسطورهآها(و اسطورهآسازها)در عصر خودش، از مدرسه و قالب پدران فراری شده، تا خود قالب ایشان گیرد، و با همه سادگی آن چنان در راز و رمز پیچیده شده که حالا برای همه (حتی آنها که نمیآدانند ویندوز چیست) اسطوره شده: اسطوره ثبات، اقتدار و انحصار: بیل گیتس . ویندوز قرار بود پنجرهآساز باشد، بیآهیچ ادعا. ویندوز رسم Mac-OS را پیش گرفت، اما امروز پنجره ویندوز به هوای خفقان آور قالبآهای سرمایهآداری کهنه باز میآشود. ویندوز که روزگاری برایمان مایه فخر بیآادعایی تکنیک و کارکردن بود، همان که روزگاری در کنارMS_DOS سیستم عامل مبتنی بر محیط متنی و در نتیجه منعطفآتر و حرفهآایآتر میآزیست، ناگهان سیاهچال معنا شد: ظاهر فریب، گرانقیمت و پر از اشکال و شتاب که فریاد ادعایش حرفهآای ها را میآآزرد و آماتورها را مدهوش کرده بود. آنکه روزگاری به مدد تفاوتآهای بنیادین در نگارشآهای متوالی فروش میآکرد، امروز تنها بهانه تغییر چهره و بزک کردن شماره نگارشش بالا میآرود.
حالا کاربران برای داشتن آن مجبور به تحمل خطای همراهش و ویروسهای آن هستند.Internet Explorer با خطاهای امنیتی فراوان- که داستان دادگاهی شدنش به جرم انحصاری که بیل گیتس به آن تحمیل کرده بود را هنوز خیلی ها به یاد دارند- هر روز بیشتر در عمق ویندوز فرو میآرود و شما را مجبور به استفاده از خود میآکند؛ Outlook Express که سوراخآهای امنیتیآاش تا به حال بارها راه را بر ویروسآها گشوده و به مدد همبستگی با Explorer و نیز Hotmail و MSN که هر دو چهرهآهای استبداد اینترنتی مایکروسافت هستند، مانده است. از سویی دیگر آمدن تائیدیهآهای سختآافزاری و درایورهای مایکروسافت عرصه این انحصار را علاوه بر بازار نرمآافزار و اینترنت به حیطه سخت افزار نیز کشانده و آن آرم Designed for Microsoft Windows که رانت مایکروسافت به شرکتآهای سخت افزاری برای تشدید تمامیت خواهیآاش است ترس از منظره آینده را بیشتر میآکند. حکایت آخری که میآماند: لو رفتن بخشی از متن اصلی هسته ویندوزNT، پهلوان اسطوره ای مدرنمان را دچار وحشت کرده، همیشه تمامیت خواه ها را تروریسم به چالش میکشد .
آخرین حکایتی که یک روز تعریف می شود، ماجرای مردی است که روزگاری ثروتمندترین مرد انسان روی زمین بود و آنقدر فروخت و آن قدر بد فروخت که بازارش کساد شد، شاید روزی به داستان پدرسالاری بیل گیتس و تمرکز کاپیتال بخندیم.
•پست مدرنآها
امروز در کتابآهای فلسفی یک روز به نام روز مرگ مدرنیته وجود دارد، روزی در ؟ با تخریب چند برج آمریکایی، اما بعضیها که به عصر سایبرنتیک و مجاز ایمان دارند، دوستآ آدارند که این روزمرگ را تغییر دهند. روز مرگ اسطوره مایکروسافت یا معادلاً تولد لینوکس. چه زمانی؟ هیچ کس نمیآداند کی بوده؛ شاید روزی که ریچارد استالمن بنیاد نرمآافزار رایگان FSF را پایه گذارد. نهادی که بر خلاف جریان رایج به دنبال تولید برای کسب مستقیم نبود، بلکه جویای تولید با هدف توسعه بوده، توسعهآای که لاجرم روزی برای ما سودآور است. بنیادی که اصلی ترین تولیداتش تا پیش از لینوکس ابزارهای توسعهآای بود Emacs و gcc دو ابزار برنامهآنویسی که عمدتاً به دانشگاهیان اجازه میآداد فارغ از بحث پرداخت هزینه یا مسائل قانونی به توسعه برنامهآهای مورد علاقهآشان بپردازند. FSF، عکس یک گوزن شاخدار را به عنوان آرم خود انتخاب کرد و روزبه روز در محیط مجازی توسعه یافت. محصولاتش در حیطه سیستم عامل را با GNU معرفی کرد و شعاری عجیب:GNU یونیکس نیست.
شاید هم درستآتر باشد که این زادروز را همان روزی بدانیم که لینوس توروالدز، یک دانشجوی سال دوم رشته علوم کامپیوتر دانشگاه...، چون استطاعت خرید یونیکس برای انجام پروژه دانشگاهیآاش را نداشت، یک نمونه کوچک از این سیستم عامل را نوشت، با gcc ترجمه و اجرا کرد و متن آن را روی سایت FSF گذاشت؛ شاید برای شوخی نام آن را هم با تغییر s آخر اسمش به x ،Linux گذارد. آرمی که لینوس توروالدز برای لینوکس برگزید یک پنگوئن بود. این فرارفتن از مدرنیته حقیقتاً مولود محیطآهای آکادمیک بود و محیطی که در آن سرمایه به مفهوم رایج نقش ایفا نمیآکند. این جا اهداف بلندمدت و توسعهآای معنای بیشتری دارند. از این جای داستان به بعد خیلی سریع پیش رفت، آن قدر که هنوز که هنوز است، خیلیآها متوجه نشده اند: لینوکس هر روز حامیان بیشتری پیدا کرد و پیچیدهآتر و کاملآتر شد، اما هنوز به رسالت اصلیآاش پایبند مانده: متن باز و کد اصلی برنامه به طور کامل در اختیار همه و برنامه کاملاً رایگان است. در حقیقت وفادار به همان میثاق FSF- هدفی که با کنایه به کپیآرایتCopyright - میثاقی حقوقی که حامی و مشروعیت بخشنده به انحصارهای بازار سرمایه داری سنتی است- کپیآلفت Copyleft خوانده شده است؛ همان GPL که مدعی است بر خلاف همه قراردادهای حقوقی تاریخ بشر هدفش نه تحدید مالکیت که اعطای آزادی Freedom است. این اصلیآترین خلاف آمد تاریخ و به خصوص مدرنیته است. این جا سرزمین مجازی بود و ساکنان اصلیآاش(دانشگاهیان) میآخواستند اصول خودشان را بر آن حاکم کنند. اصولی برآمده از روشنفکری و فرهیختگی: مهمآترین اصل آزادی است، حتی اگر به آنارشیسم تنه زند. پس رسالت بعدی حذف تمرکز بود، تمرکزی که علت و معلول سرمایهآداری مدرن است. این شکستن تمرکز در حقیقت راه را برای آزادی اقتصادی باز می کرد.
شما در هر کجای دنیا که بودید می توانستید متن اصلی لینوکس را به رایگان از اینترنت دریافت کنید، در آن تغییر دهید(یا ندهید!) و این محصول را به رایگان یا در ازای دریافت پول به دیگری واگذار کنید. این تمرکزشکنی نتایج عجیبی داشت: لینوکس به سرعت پیشرفت کرد، ایرادهایش کشف شد و راه توسعه در پیش گرفت. شرکای این توسعه طیف وسیعی بودند؛ عمدتاً دانشگاهیان یا مهندسان نرمآافزاری که در وقتآهای آزاد به این کار می پرداختند و برخی دشمنان کهنه مایکروسافت مانند Netscape.
موضع گیری مایکروسافت هم جالب بود: مقابله سنتی حقوقی که این بار به علت پراکندگی توسعه دهندگان و سودآور نبودن آن برای آنان با شکست مواجه شد. لینوکس که زاده دنیای ورای مدرنیته بود مفاهیم مدرن دیگری به جز سرمایه و حقوق را هم به چالش گرفت، مثلاً مرزها و کشورها. این طور شد که حالا لینوکسی که روی کامپیوتر من نصب شده، بخشی از آمریکا آمده، قسمتی از آلمان، جایی از فرانسه و روسیه و... اینگونه است که یک ایرانی برای آن که یک مشکل سختآافزاری را حل کند، در اینترنت درخواست کمک میآکند و درجوابش مثلاً یک مهندس اسرائیلی به او یاری میآرساند.
شاید این اولین کنش اصیل در جهت جهانی شدن به مفهوم پست مدرن (نه به معنای نخ نمای مدرنش) باشد: کنشی که به پول معطوف نیست. این شکستن مرزها و اتحاد ملیتآها، از سویی دیگر بر تنوع و تکثر فرهنگآها صحه می گذارد. شما می توانید به راحتی یک نسخه کاملاً محلی از لینوکس داشته باشید، چون متن اصلی آن در اختیارتان است. به راحتی میآتوانید ظاهرش را تغییر دهید و تواناییآهای دیگر(مانند پشتیبانی از زبانتان) را به آن بیافزائید. چه بسا در آینده فرهنگآهای محلی ایران هم نسخه لینوکس ویژه خود را پیدا کنند؛ همان طور که کشورهای آسیایی و اروپایی نسخهآهای اختصاصی ویژه خود را دارند و در خیلی جاهای دیگر مثل کشور خودمان بر ملی شدن لینوکس تأکید میآشود. از افقی وسیعآتر حاصل شکسته شدن مرزها با تأکید بر تنوعآهاست؛ ارزشی که آن قدر میآارزید که شهرداری یکی از شهرهای آلمان به رغم پیشنهاد مایکروسافت مبنی بر فروش محصولاتش با یک دهم قیمت، از قبول آن سرباز زد و لینوکس را به عنوان سیستم عامل محلی در نظر گرفت.
مفهوم بعدی که باید به بازی گرفته میآشد، اصالت بود. معنایی عمیق و جدی در دنیای مدرن که خیلی از مواقع بر کارآیی پیشی میآگیرد. اما در لینوکس اصالت، محوریت خود را از دست داده. برای لینوکس مهم نیست که چگونه شما آن را می بینید. در حقیقت حالا بیش از ده نوع واسطه ارتباط با لینوکس وجود دارد که توسط نهادها و شرکتآهای مختلف ساخته شده، که خیلی از آنها تقلید از ویندوزند حتی از نظر یک گرافیست حرفهآای شاید کیفیت مشابهآهای ویندوزیشان را ندارند. جالبآتر آن که حرفهآایآترها لینوکس را نه به خاطر رابط گرافیکیآاش، که به خاطر محیط متنیآاش میآخواهند: همان صورت قدیمی که در Dos و یونیکس وجود داشت؛ صورتی که رسالتش زیبایی به مفهوم مدرن آن نیست، بلکه هدف اصلی در این جا آن است که محصول کار کند، این شاید به ما نشان دهد که در آینده به چه چیزی زیبا گفته خواهد شد: به چیزی که خوب کار کند. در این جا یک چالش فلسفی جدید پدیدار میشود؛ در جهان مدرن فرم بر محتوا غلبه پیدا کرد، نقش محتوا و کارکرد از مهمآترین موضوع به مسئلهآای فرعی در کنار فرم و چگونگی کارکرد تقلیل یافت، اما انگار لینوکس در حرکت خلاف جهت روند رایج جهان مدرن این قاعده را زیر پا گذاشته است.اصالت از جنبه دیگری هم به بازی گرفته شدهآاست. در لینوکس همه چیز قلابی و تقلیدی است، بدون آن که هیچ تلاشی برای اصیل جلوه دادن به مفهوم سنتی باشد.
به هر حال امروز در آغاز راه این رویداد عظیم هستیم. انقلابی در عرصه مجاز و سایبرنتیک که نتیجهآاش شکست روند رایج مدرن مبتنی بر سرمایه است، نظامی که از دو قطب ارباب و بنده تشکیل شدهآاست. ادعای جهان آینده سرمایه داری نه بر اساس درآمد که بر بنای توسعه است. توسعهآای که در نظامی هم سطح از سفارشآدهندگان و کاربران و صاحبان از سویی و تکنسینآها و توسعهآدهندگان از سویی دیگر فراهم میآآید: تصاحب رایگان، فروش نرمآافزار به قیمت هیچ.
منابع:
http://www.itna.ir/archives/article/all.php
http://www.technotux.org
دیدگاه